خلاصه داستان سریال ترکی بچه قسمت 34

همراهان گرامی در این بخش خلاصه قسمت 34 سریال بچه را برایتان اماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ترکی بچه

سریال بچه قسمت 34

علی کمال به اتاق افه رفته و به او میگوید که قرار است با هم به تعطیلات بروند.

شعله از پشت در این حرف را می شنود و طلبکارانه داخل می آید و میگوید که علی کمال نمی‌تواند بدون او بچه ها را جایی ببرد.

سپس مقابل افه میگوید که آنها قرار است از یکدیگر جدا شوند و افه مجبور است یکی از آنها را انتخاب کند.

افه از شنیدن این حرف ناراحت شده و علی کمال بخاطر این کار شعله با او دعوا میکند.

علی کمال پیش پدر بزرگش می رود تا او را برای خوابیدن بفرستد.

پدر بزرگش، به او میگوید که علی کسی است که با آسیه فرار کرده بود.

علی کمال با شنیدن این حرف متوجه می شود که اسم او، اسم پدر حسن بوده است.

او بابت این قضیه نیز از آسیه حرصش میگیرد و با عصبانیت به او نگاه کرده و به اتاقش می رود.

حسن در خانه مشغول مشروب خوردن است و به اتفاقات اخیر فکر میکند و برای عقد خود خوشحال است.

آسیه دم خانه او می آید و با خواهش و التماس از حسن میخواهد که به پسرهایش کاری نداشته باشد و مقصر تمامی این مسایل خود اوست، و اگر قرار است کسی تاوان پس بدهد آسیه است.

حسن که مست شده و عصبانی است، اهمیتی به حرفهای آسیه نمی‌دهد و او را به زور از خانه بیرون می کند.

صبح روز بعد، حسن و دوستانش در سالن عقد محضر منتظر آمدن آکچا هستند.

آکچا در اتاق مشغول حاضر شدن است.

او با تردید به خودش در آینه نگاه میکند و از اینکه هنوز حقیقت را به حسن نگفته، عذاب وجدان دارد و نمیخواهد با این دروغ بزرگ با حسن ازدواج کند.

امینه پیش آکچا می آید و باز هم سعی در قانع کردن او دارد تا بعد از ازدواج صبر کند.

همزمان، دادگاه طلاق شعله و علی کمال برگزار می شود.

امینه به همه آنها پیام داده و آدرس محل عقد حسن را اعلام میکند تا اگر می‌خواهند در مراسم برادرشان شرکت کنند.

در خانه، عایشه بخاطر تهدید شعله، به زور از مادرش میخواهد که از رفتن برای شهادت دادن منصرف شوند.

او مقابل عثمان خودش را به مریضی می زند تا آنها به دادگاه نروند.

دادگاه تشکیل شده و بخاطر نداشتن مدرک و شاهد برای اذیت افه، قاضی ابتدا حضانت بچه ها را به شعله میدهد.

همان لحظه، در باز شده و عثمان که خودش را به جلسه رسانده، شهادت آزار و اذیت افه توسط شعله را میدهد.

حکم قاضی عوض شده و حضانت بچه ها به علی کمال واگذار می شود.

شعله به شدت عصبانی و ناراحت می شود و با خشم و کینه، به سمت آدرس محضر می رود.

حسن و آکچا سر میز عقد نشسته و عاقد خطبه را می خواند.

همه منتظر جواب آکچا هستند.

آکچا طاقت نیاورده و قبل از بله گفتن، حسن را از اتاق بیرون می آورد تا مسأله مهمی را به او بگوید.

او با مقدمه چینی به حسن میگوید که بچه ای که او باردار بود، نمرده است.

همان لحظه، شعله می رسد و میگوید که بچه حسن و آکچا پیش آنهاست و او همان افه است.

حسن به شدت شوکه شده و به آکچا نگاه میکند.

آکچا با ناراحتی حرف شعله را تایید میکند.

او سعی دارد ماجرا را به حسن توضیح دهد، اما حسن به آکچا مهلت حرف زدن نمی‌دهد.

او با عصبانیت از محضر بیرون آمده و در حالی که اسلحه اش را در دست گرفته، بی توجه به آکچا که دنبال او می رود، سوار ماشین شده و می رود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال بچه  قسمت 34 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال بچه قسمت 35  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *