خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 97

در این مطلب خلاصه قسمت 97 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

 

سریال گودال قسمت 97

یاماچ و پاشا و کمال که از پیدا کردن پدر جم کلافه شده اند می فهمند که دزدیدن او کار وارتلو بوده و یاماچ می گوید که حتی ممکن است جم همه چیز را به او گفته باشد.

بنابراین سراغ جم می روند و او با پشیمانی توضیح می دهد که دم خانه اش آمده و به زور وارد شده بودند و قصد کشتن او را داشتند و مجبور شده تا همه چیز را به آنها بگوید.

پاشا می فهمد که حتی سرمایه شان را که روی برد او گذاشته بودند از دست دادند چرا که وارتلو پدر جم را گرفته و مطمئنا باخت جم را می خواهد و اینگونه همه ی پولشان را از دست خواهند داد.

یاماچ به جم می گوید: «اگه تا فردا که آخرین مسابقه ست باباتو برات بیارم، چیزی که گفتیمو برامون انجام میدی؟ »

جم هم قبول می کند.

سنا بعد از خوردن داروهایش، دچار توهم می شود و عیسی را که مرده بود در کنار خودش می بیند و شروع به حرف زدن با او می کند.

یاماچ نصفه شب به خانه وارتلو می رود و در بالکن روبروی او می نشیند و می گوید: «وارتلو تو پشتت به کسایی گرمه. تو فرض کن که گودالو گرفتی، بعدش چی؟ همونایی که گودالو کمک کردن بگیری همونا گودالو ازت پس میگیرن! »

وارتلو که حوصله ندارد حرف او را تایید می کند و بعد هم می رود تا بخوابد.

یاماچ وقتی به خانه برمی گردد اول سراغ سعادت می رود و از او تقاضای کمک می خواهد و می گوید: «فقط میتونم به تو بگم. سنا حالش خوب نیست. توهم میبینه. چیزایی که وجود ندارن رو میبینه. »

سعادت هم با نگرانی قول میدهد که حواسش به سنا باشد.

بعد هم یاماچ به اتاق خودشان می رود و سنا را با نگرانی در آغوش می گیرد تا خوابش ببرد.

صبح که سنا بیدار می شود باز هم عیسی را در کنار خودش می بیند و رو به او می گوید: «خیلی عجیبه که میدونم واقعی نیستی ولی اینجایی… »

بعد هم قرصش را برمیدارد تا بخورد.

همان موقع سعادت به او سر می زند و متوجه حال بد او می شود و او را با خود برای خوردن صبحانه می برد.

ادریس هم سر میز صبحانه است و وقتی سنا را می بیند که به گوشه ای خیره شده و لبخند می زند تعجب می کند و به فکر فرو می رود.

کمی بعد هم ادریس سعادت را صدا می زند و کمی برای او حرف می زند و از کسی می گوید که در گذشته آدم درستی نبوده و دختری را دوست داشته که پدر دختر راضی به ازدوج آن دو نبوده اما آن شخص که باروت نام داشته دختر را فراری می دهد و شش ماه بعد هم دختر حامله می شود.

سعادت وقتی اینها را می شنود با نگرانی به ادریس خیره می شود.

ادریس ادامه می دهد: «دخترم من هرچیو که خواستم به خاطر خوبی تو خواستم… اگه در این مورد شکی داری منو بزنی بهتره! »

بعد هم پیشانی او را با محبت می بسد و سعادت گریه اش می گیرد.

موحی الدین هم سراغ زلفی می رود و دسته ای پول به او می دهد تا برایش در شرکتی که گفته بود سرمایه گذاری کند.

زلفی و احمد موحی الدین را وسوسه می کنند تا پول بیشتری سرمایه گذاری بکند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 97 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 98 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *