خلاصه داستان سریال ترکی حکیم اوغلو قسمت 11

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال حکیم اوغلو قسمت 11 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال حکیم اوغلو قسمت 10

سریال حکیم اوغلو قسمت 11

کرم مشغول خواندن کتابی برای مادرش است. ناگهان گولای شروع به سرفه های وحشتناک می کند و خون بالا می آورد.
آتش به اتاق می رود و محمد علی را صدا میزند. او با عصبانیت محمد علی را سرزنش می کند و می گوید: «فکر کردی چون با هدف آرامبخشی تزریق کردی، بیمار میفهمه و واکنش نامعمول نشون نمیده؟! » همان موقع زینب به آتش خبر می دهد که نتایج آزمایش لخته خون نرمال است. آتش با نگاه کردن نتایج می گوید: «تایم پرومبین طولانی ممکنه نشون دهنده کمبود ویتامین کا باشه. » زینب می گوید: «نمیشه یه داروی دیگه با هپارین واکنش داده باشه؟ مثل آنتی بیوتیک آمپی سلین؟ » آتش می گوید: «نه چون بیمار ما از اونا استفاده نمیکنه. » زینب به یادداشت های کرم اشاره می کند و می گوید: «پسرش نوشته. دوماه پیش به خاطر گلودرد رفتن دکتر و اون هم آمپی سلین نوشته. » آتش می گوید: «استفاده نکرده چون با پسرش حرف زدم. » امره می گوید: «میتونه به خاطر کمبود مواد غذایی باشه؟ الکل و داروهای روان پریشی میخوره و میخوابه و به خاطر این که طولانی مدت بی حرکت میمونه باعث ترومبوز میشه. بعلاوه الکلی بودنش باعث تایم پرومبین رو طولانی میکنه و باعث خونریزی میشه. به نظر من سونوگرافی بطن انجام بدیم و ببینیم وضعیت کبد زنه در چه حاله. » آتش می گوید: «پس سه گزینه داریم. بریم خونه مادر و پسره و ببینم امپی سلین استفاده میکنه یا نه و چه غذاهایی میخوره و یکی هم سونوگرافی بطن انجام بدیم و بفهمیم مریضیش چیه. » و به امره و محمد علی میسپارد تا به خانه ی گولای و کرم بروند.
ایپک وقتی می بیند اورهان تمام شب را در بیمارستان می ماند می فهمد که مشکلی بین او و آصلی است و به آتش زنگ میزند تا کنار رفیقش باشد. اتش می گوید که می خواهد تکرار سریالش را نگاه کند و وقت ندارد! اما ساعتی بعد با غذا پیش اورهان می رود تا تنهایش نگذارد.
محمد علی و امره وارد خانه می شوند. محمد علی متوجه میشود کرم همه چیز را دسته بنده کردی حتی کمد لباس های مادرش را هم بر اساس روزها و هفته ها چیده. امره طوری که انگار خودش آنها را تجربه کرده باشد می گوید: «آدم فکر میکنه اگه بتونه به اندازه کافی برنامه ریزی کنه میتونه کسیو رو که قابل کنترل نیست کنترل کنه. » کمی بعد محمد علی داخل جعبه های داروها، آمپی سلین را پیدا می کند که استفاده نشده و می گوید: «پس فرضیه زینب رد شد. » بعد از گشتن کل خانه و پیدا نکردن شیشه ای مشروب، نظریه امره هم رد می شود. ناگهان با باز کردن یخچال کاملا خالی و پیدا کردن غذای سرد آماده می فهمند که این بار هم حق با آتش بوده و مریض کمبود ویتامین کا دارد.
آتش بعد از دیدن جعبه های غذای اماده کرم را صدا میزند. کرم با دیدن آنها کمی خجالت زده می گوید: «مامانم فقط اونارو میخوره. کاری از دستم برنمیومد. » آش می گوید: «هرروز با خوردن اینا نمیتونه زنده بمونه! باید به مادرت ویتامین کا بدیم. » کرم ناگهان زیر گریه میزند و می گوید: «به خاطر من به این روز افتاده. » آتش می گوید: «تو تا امروز خیلی خوب مواظب مادرت بودی. بچه بودن خیلی سخته. » کرم می گوید: «من بچه نیستم. 18 سالمه. تنها کاری که باید میکردم رسیدگی بهش بود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال حکیم اوغلو قسمت 11 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال حکیم اوغلو قسمت 12  مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *