خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت ۵۶ + زیرنویس فارسی و دوبله

سنجر برای صحبت با گیدیز به اسکله می رود و یحیا را در حال بگو بخند با دودو می بیند.

به او می گوید: «انگار از وقتی الوان را بیرون کرده ای رویت باز شده!! به فکر زنت باش. »

یحیا می گوید: «این را کسی به من می گوید که نه عشقش معلوم است نه ازدواج کردنش! »

سنجر با خشم دندان هایش را روی هم فشار می دهد و می گوید: «بازی در نیاور. اگر توی رودی که من شنا میکنم شنا کنی غرق میشوی. »

و داخل شرکت می شود و ناره را در اتاق گیدیز پیدا می کند.

به او میگوید نمیدونم چرا همیشه توی اتاق گیدیز هستی تویکی از هتل های خود ما میتونی کار کنی حقوقشم زیاده

ناره میگوید اینجا کار کردن رویای من بوده و حالا هم راضی ام

سنجر به او میگوید از چند مدرسه دیدن کرده تا ملک را ثبتنام کند.

انها مثل یک خانواده درمورد دخترشان صحبت میکنندو گیدیز بادیدن انها که بامحبت به هم نگاه میکنند غصه دار میشود.

بعد سنجر گیدیز را باخود داخل قایقی در اسکله میبرد.

گیدیز مسگوید میدانم که امدی مانع کار کردن ناره در اینجا بشی.

یادت باشه ناره کم مونده بود از سخت گیری های تو فرار کنه ولی حالا اینجا کار میکنه و توهم خیالت راحته.

سنجر میگوید دیگه تصمیم دارم به خواست اون احترام بگذارم .

گیدیز پوزخند میزند و میگوید ولی منو ناره قراره اینجا تا شب کار کنیم و من مطمئنم تو راحت نخواهی بود.

سنجر باعصبانیت میگوید انقدر خودتو با ناره جمع نبند اگه میبینی کاری باتو ندارم بخاطر اینه که ادم صادقی هستی .تو قول دادی که دست به ناره نمیزنی و منو هم بازی نمیدی.

گیدیز با بغض جواب میدهد به تو قول داده ام و همیشه سر قولم میمونم.

سنجر به ارامی به او میگوید همینطور صادق باش و زنده بمون و به گیدیز اطلاع میدهد که میخواهد یک شرکت ورشکسته را بخرد .

اکین به کرم که حالا خدمتکارش شده میگوید من شب را به پانسیون میروم و دیر می آیم توهم هرکاری دوست داشتی بکن.

کرم با سفیر تماس میگیرد و ادرس پانسیون را میدهد.

اوهم با گیدیز تماس میگیرد و میگوید امشب اکین دردختیار توعه پول رو بیارو اون ببر.

موگه که حرف های برادرش رو شنیده تصمیم میگیرد او هم به سراغ اکین برود.

از انطرف زهرا به سنجر زنگ میزندو میگوید گزارش شرکتی را که میخواهی بخری برایت ایمیل کردم ولی متوجه شدم که یکی از شرکای این شرکت قهرمان خان است.
همون که منو موگه با ماشین زن اون تصادف کرده بودیم.

و دراخر میگوید من امشب بایکی از دوستان هم دانشگاهیم قرار شام دارم نگران من نباش .

ولی سنجر با نگرانی از او خداحافظی میکند.

سنجر سراغ قهرمان میرود و میگوید گفته بودم که یروز سراغت میام اومدم تسویه حساب کنیم.

وقتی منو گیدیز توی زندان بودیم با شرکت دیگه ای همدست شده بودی تا کشتی هاتو از اسکله ما خارج کنی و مارو ورشکست کنید .

قخرمان جواب میدهد ما تاجریم میخواستیم از فرصت استفاده کنیم و سودی بدست بیاریم.

ولی از بدشانسی ما شما بعد از ۳ روز ازاد شدین.ضمنا تو گیدیز هم در گذشته شرکت مارو که در حال ورشکستگی بود صاحب شدین .

سنجر میگوید ما اونو ندزدیدیم و بابت اون به شما پول دادیم.

قهرمان با نفرت جواب میدهد تو خوب میدونی بخاطر خواهر های احمق شما شرکت ما ورشکسته شد من ۲۰ ساله که دارم بخاطر اون دختر های شیطان صفت میسوزم .

سنجر میگوید به مال مردم چشم دوختی و نتیجه اش راهم دیدی.
به شرکات توی استانبول بگو ساقدوش ها به اسکله جدید نیاز دارند.

و سپس می رود .

در امارت افواوغلو خالصه که از در خانه ماندن حوصله اش سر رفته از بنفشه میخواهد که اورا برای پیاده روی بیرون ببرد.

زهرا هم به دعوت اکین لباس سفید زیبایی پوشیده و از خانه خارج می شود.

گاوروک از دیدن او غمگین میشود و میگوید اگه بخواهی من تورو به پانسیون میرسونم .

زهرا پیشنهاد اورا میپذیرد و به سمت ماشین گاوروک میرود.

گاوروک باحسرت به او نگاه میکند و با صدای بلند به خود میگوید من یک خدمتکار هستم و تو هم دختر افواوغلو ها چرا باید منو دوست داشته باشی.

خالصه که درحال قدم زدن است حرفهای کاوروگ را میشنود و باخشم به او نگاه میکند.

از انطرف گیدیز پیش موگه میرود و به او میگوید تمام پولهاتو به نام خودم کردم تا هر کاری دوست داری بکنی چون تو زن عاقلی هستی و نیازی به من نداری .

موگه که از حرفهای نیش دار برادرش ناراحت شده گریه میکند

گیدیز ادامه میدهد منو تو در سایه عقلانیت تو غمگین و پریشونیم.
میخواهم رابطه ام رو با تو قطع کنم.

و به دنبال اکین به پانسیون می رود

موگه هم سوار ماشین اش میشودو برادرش را تعقیب میکند.

سنجر به سفیر زنگ میزند تا خبری از اکین بگیرد

سفیر به دروغ میگوید کرم بامن تماس نگرفته به محض خبر دار شدن تو راهم در جریان میگذارم

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قسمت سریال دختر سفیر لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال دختر سفیر قسمت ۵۷ مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *