خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت 82

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 82 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال دختر سفیر قسمت 82

ناره تلاش می کند بدون اعتنا به سنجر که قصد دارد اورا در خانه اش نگه دارد از عمارت افه اوغلو برود و هنگام خارج شدن از عمارت با بنفشه و اهل خانه رو به رو می شود.

بنفشه که تحمل وجود ناره را در خانه ندارد شروع به جیغ و داد می کند و با دیدن ناره می گوید: «تو باید از من و بچه م عذرخواهی کنی جون باعث عذاب ما هستی.» ناره به او می گوید: «ناراحت نباش. من دارم از اینجا میرم.» و از عمارت خارج می شود.

تا به خانه اش برود اما هنوز جای گلوله خوب نشده و بی حال است. سنجر با دیدن او بغلش می کند ولی ناره رو به گدیز می گوید او را به خانه اش برساند و همراه گدیز به سمت ماشین او می روند.

گدیز از اینکه ناره همراهش است خوشحال است و به او می گوید حرف مهمی دارد که باید بگوید. سنجر وقتی این حرف را می شوند تحملش تمام می شود و به سمت آنها می رود و با چند مشت گدیز را نقش بر زمین می کند.

او ناره را در آغوش می گیرد و دوباره به عمارت برمی گرداند. سنجر به نگهبان ها دستور می دهد که گدیز از این به بعد حق وارد شدن به عمارت را ندارد. او ناره را روی تخت می گذارد و ناره می گوید: «ازت متنفرم که باعث عذاب من و عزیزانم هستی.»

سنجر با لبخند می گوید: «تو اگه از من متنفر بودی گلوله نمی خوردی.

تو نمی تونی از کسی متنفر باشی. چون قلب مهربونی داری. اما من از اینکه باعث عذابت هستم از خودم بیزارم. تا وقتی حالت بهتر بشه و آکین دستگیر شه اینجا خواهی موند.» او از اتاق خارج می شود و در را قفل می کند.

از ان طرف الوان گدیز را به هوش می آورد و می گوید: «ناره معشوقه سنجره. نباید با اون کاری داشته باشی. شما با هم درگیر می شین. یکی تون می میره و اون یکی به زندان میره. این وسط آکین صاحب ناره می شه.

الان شما دو تا ساقدوش باید از ناره مراقبت کنین. تو هم بهتره همین حالا بری و در مورد کاری که یحیی کرده با سنجر حرف بزنی.» گدیز همین کار را می کند اما نگهبان ها مانع ورود او می شوند و می گویند دستور سنجر است. گدیز با عصبانیت به خانه اش برمی گردد.

از طرفی سنجر به اتاق گاوروک می رود و می گوید آکین ناره را دزدید و ناره به خاطر او زخمی شده و خودش را به خاطر ناراحتی هایی که ایجاد کرده سرزنش می کند.

ناره با سنجاق سرش قفل در را باز می کند و از پشت در حرف های گاوروک و سنجر را می شنود و وارد اتاق می شود و کنار گاوروک دراز می کشد و رو به سنجر می گوید: «من تصمیم گرفتم بمونم اما اینجا رو برات بدتر از جهنم می کنم.»

سنجر که از حرف های ناره خوشحال شده می گوید: «پس منم میرم ملک رو به اینجا بیارم.»

از آن طرف آکین خودش را به قهرمان می رساند و به او می گوید: «من طبق خواسته ت ناره رو به تو تحویل دادم ولی تو نتونستی فرار کنی.»

آکین صدای ضبط شده قهرمان را در گوشی، به قهرمان گوشزد می کند و یادآوری می کند که چطور باعث گرفتاری یحیی شده است.

و تهدیدش می کند اگر کمکش نکند آن را در اختیار سنجر خواهد گذاشت.

قهرمان که دلش نمی خواهد دوباره با سنجر دربیفتد می گوید الان نمی تواند کاری کند چون سنجر ناره را به خانه اش برده و او را با زنش بنفشه در یک خانه نگه می دارد.

آکین فکری به خاطرش می رسد و می گوید: «برای رسیدن به ناره باید با زن سنجر آشنا بشم.»

و با خیال راحت روی صندلی می نشیند و می گوید :«تو باید این کار رو برام انجام بدی.

در عمارت افه اوغلو وقتی خالصه به بنفشه که از حضور ناره عصبانی است می گوید: «ناره مثل تو نیست. اون زن اصیلیه که حتی جونش رو به خاطر سنجر به خطر انداخته و برادرخوانده ناره به او شلیک کرده بنفشه به مادرش می گوید: «برای خلاص شدن از دست ناره باید آکین رو ببینم.»

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 82 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 83 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *