خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت 113

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 113 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال دختر سفیر قسمت 113

پلیس با گزارش گیدیز آمبولانس را متوقف می کند اما با عمه ی سنجر فریده رو به رو می شوند.

ناره در مقابل سوال پلیس که از او می پرسد سنجر را کجا پنهان کرده و قبر آکین بایدار کجاست؟

می گوید:« من از هیچ چیز خبر ندارم ولی اگر می خواهید جسد آکین را پیدا کنید می توانید با همکاری گیدیز تمام جنگل را بکنید.»

بعد از رفتن پلیس ناره و گاوروک و فریده به سراغ سنجر که در آمبولانس دیگری بستری شده است می روند. سنجر از فریده و گاوروک برای نجات جانش تشکر می کند ولی به ناره می گوید که هیچ حسی در پاهایش ندارد. ناره به او قول می دهد که به زودی درمان خواهد شد و روی پاهایش راه خواهد رفت.

در همین زمان زن زیبایی به نام دکتر صحرا یالچین بر اساس آدرسی که آکین برای او فرستاده به خانه ی قهرمان می رود ولی آنجا متوجه می شود که قهرمان در بیمارستان بستری شده.

بنابراین با بنفشه تماس می گیرد و به او می گوید از استانبول و از طرف آکین آمده تا به او و جیلان که حامله است کمک کند.

بنفشه از شنیدن این خبر خوشحال شده و خانم دکتر را به خانه اش دعوت می کند و امیدوار می شود که به زودی بچه ی قهرمان را به جای بچه ی سنجر جا بزند و تا آخر عمر زیر حمایت سنجر قرار بگیرد. صحرا با دیدن بنفشه می گوید:« باید مثل حامله ها رفتار کنی.»

و چون وقت زیادی ندارند بچه ی جیلان هم باید هفت ماهه سزارین شود. جیلان از شنیدن این حرف خوشش نمی آید و داد می زند:« من این دکتر را نمی خواهم. او دلش به حال بچه ی من نمی سوزد.» و سپس رو به صحرا کرده و ادامه می دهد:« حالا که دنبال آکین می گردی باید بگویم سنجر افه اغلو او را از کوه پرت کرده و کشته است.»

صحرا که نگران شده است تلاش می کند خبری از آکین بگیرد.

از آن طرف الوان که مدتهاست از خیانت یحیی عذاب می کشد به خانه ی ناره می رود تا به چشم خودش شاهد خیانت شوهرش باشد.

او دودو و یحیی را کنار هم می بیند. دودو به یحیی می گوید:« حق نداری از من استفاده کرده سپس دور بیندازی.» یحیی جواب می دهد:« من هم بخاطر یک اشتباه زنم را طلاق نمی دهم. من تو را مجبور نکردم. با میل خودت با من دوست شدی.»

الوان به عمارت برمی گردد و تصمیم می گیرد که طلاق بگیرد. خالصه که از بی خبری از حال سنجر به شدت نگران است به کلبه ی جنگلی می رود و آنجا را در محاصره ی پلیس می بیند.

گیدیز به او می گوید که نگران نباشد، سنجر زنده است و قهرمان هم شکایتش را پس گرفته ولی چون سنجر آکین را از کوه پرت کرده تحت تعقیب پلیس قرار گرفته است.

خالصه از هوش می رود.

پلیس به گیدیز و گون چلبی که آنجا حاضر است تا جسد آکین را شناسایی کند می گوید قبری در جنگل پیدا شده که باید کنده شود.

خالصه بعد از به هوش آمدن به چلبی می گوید:« اگر جسد پیدا شود پسر من و دختر تو زندانی خواهند شد.»

چلبی که دل خوشی از خالصه ندارد می گوید:« پسر تو زندانی ولی دختر من که وارث آکین است پولدار خواهد شد.»

اما وقتی قبر کنده شد جز یادداشتی از طرف گاوروک از زیر خاک پیدا نمی شود.

گاوروک به گیدیز نوشته:« تو به دوستت که سنجر بود از پشت خنجر زدی.»

بالاخره پلیس از گشتن منصرف شده و چون مدرکی علیه سنجر ندارد بازداشت سنجر را موکول به زمان پیدا شدن جسد می کند.

ناره و گاوروک با خوشحالی سنجر را به بیمارستان می رسانند. دکتر بعد از معاینه ی سنجر می گوید:« احتمال دارد که او فلج شود.»

اما ناره نا امید نمی شود و به سنجر دلداری می دهد.

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 113 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 114 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *