خلاصه داستان سریال ترکی دکتر معجزه قسمت ۶ + زیرنویس و دوبله

دکتر فرمان هم زمان در دو اتاق عمل در حال انجام عملی سخت و حساس است. او با هربار جابجایی دستکش و روپوشش را تعویض میکند. زن میانسال در روده اش تومور بزرگی داشت و قابل دسترسی نبود. نازلی پیشنهاد داد تا یک کلیه زن را برای پیدا کردن تومور، بیرون بیاورند. دکتر فرمان به نازلی آفرین گفت و کلیه را از بدن خارج میکند. تومور که مانند تارعنکبوت به اطراف بدن متصل شده بود، دیده میشود. دکتر فرمان تمیز کردن تومور را به نازلی میسپارد سپس به سراغ بیمار بعدی میرود. پسربچه در عمل قبلی موفق نبوده و خونریزی دارد. فرمان به کمک دمیر عمل را انجام میدهد. علی و دکتر عادل و بقیه از بالا که اتاق شیشه ای بود روند عمل را با نگرانی تماشا میکنند. علی نگران پسربچه است و از آیفون اتاق خونریزی پسر را اعلام میکند. دکتر فرمان با موفقیت عمل بچه را تمام میکند سپس در سوی دیگر تومور زن را بیرون می آورد. همه دکترها برایش دست میزنند و کار تمام میشود. در سالن بیمارستان فرمان با علی رودر رو میشود و به سویش حجوم میبرد. او سر علی فریاد میزند و میگوید نباید در کار دکترهای دیگر مداخله کند. بلیز از راه میرسد و صحنه را میبیند. او فرمان را به اتاقش میبرد و دستور میدهد با علی مانند دکترهای دیگر رفتار کند. او همچنین میگوید:{ فکر کردی چون دوست پسر منی میتونی هرکاری بخوای تو این بیمارستان بکنی؟} دکتر فرمان که تابحال از رابطه اش با رئیس بیمارستان(بلیز) سواستفاده نکرده بود، از این حرف بسیار عصبانی میشود و رابطه اش با بلیز را بهم میزند. از آن پس او را فقط به چشم رئیس میبیند. علی از اینکه سرش داد زده اند ناراحت است و در پشت بام بیمارستان نشسته. او یاد خاطره ی تلخ دوران کودکی اش می افتد. زمانی که برادرش احمد مُرد و پدرش او را باعث مرگ احمد میدانست. پدر در بیمارستان فریاد میکشید که دیگر پسری به اسم علی ندارد و فقط دکتر عادل از علی حمایت میکرد. نازلی برای دلداری دادن علی می آید. وقتی میفهمد او دنبال خانه میگردد، از خانه ی اجاره ای خودش میگوید. طبقه ی پایین خانه اش خالیست و صاحب خانه میخواهد اجاره اش دهد. قرار میشود شب پس از اتمام کار، نازلی خانه را به علی نشان دهد. دکتر فرمان در اتاقش به علی میگوید که در بخش کارهایی از قبیل سرم و آزمایش وجود دارد میتواند آنها را انجام دهد. زنی که دشمن بلیز بود به اتاق همکارش، رئیس بخش(تانجو) میرود و کار اشتباه علی که بیمار کسی دیگر را به اتاق عمل برده را خبر میدهد. او با خوشحالی میگوید که علی مانند بمب ساعتی ست و بزودی با اشتباهات او عادل از بیمارستان استعفا خواهد داد…
ArtemisS

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *