خلاصه داستان سریال ترکی دکتر معجزه قسمت ۷ + زیرنویس و دوبله

علی کارش را در بخش بیمارهایی که مراجعه میکنند و مشکل خاصی ندارند شروع میکند. او به همراه پرستار گونش تمام بیمارها را معاینه کرده و از همه آزمایش میگیرد. بخش آزمایشگاه از بیمارهای علی پر میشود. او حتی از کسی که عفونت گوش داشت، ام آر آی مغز میگیرد تا از سلامت بیمار مطمعن شود. دکتر تانجو به دکتر فرمان تذکر میدهد که علی از یک فرد سالم بیخودی ام آر ای گرفته و مسئولیتش با اوست. دکتر فرمان پیش علی میرود و با صحبت کردن او را قانع میکند که لازم نیست از همه افراد آزمایش گرفته شود. سپس پرستار گونش را رئیس او میکند تا حواسش به کارهای علی باشد. دختربچه ای به همراه پدر و مادرش بخاطر دلدرد به بیمارستان آمده بود. علی حدس میزد که دختر بیماری خاصی دارد اما پدرش میگفت که دخترش سالم است و فقط بخاطر امتحان ریاضی این ادا هارا در می آورد. علی کار خودش را میکند و آزمایش میگیرد ولی پدر و مادر با دخترشان به خانه بازمیگردند. مردی به بیمارستان آمده و استفراغ کرده است. علی با توجه به حرف های دکتر فرمان خیلی دو دل و با شک و تردید به مرد میگوید که حالش خوب است و میتواند برود. مرد که از رفتار دکتر تعجب کرده بود به بیمارستان شکایت میکند. دکتر عادل خبردار میشود و به همراه علی از مرد عذرخواهی کرده و قانع اش میکند. پس از رفتن مرد، به علی میگوید :{ تو باید به مریض ها اطمینان خاطر بدی. باید به حرفات و خودت اعتماد کنن. نباید احتمالات و شک هاتو بهشون بگی} علی قبول میکند. او نتیجه ی آزمایش دختر بچه را چک میکند و متوجه میشود اشتباه نکرده و دختر بیماری ای دارد. او آدرس خانه دختر را پیدا میکند و در را میکوبد. پدر بچه در را باز میکند و با عصبانیت میگوید :{ این چه بیمارستانیه. والا پشیمون شدم از آوردن دخترم. چرا دست از سر ما بر نمیداری. دختر من سالمه. از اینجا برو وگرنه به پلیس زنگ میزنم} علی اصرار دارد که دختر بیمار است. مرد به بیمارستان زنگ میزند و از دکتروفا شکایت میکند. بلیز خبر را به دکتر عادل میدهد. علی در روز اول کاری اش سه اشتباه مرتکب شده است. دکتر عادل با ناامیدی از بزرگ کردن علی و آرزوهایش میگوید. بلیز که بغض کرده است میگوید:{ چرا خودتو بخاطر علی توی آتیش انداختی؟ مجبور نیستی بخاطرش استعفا بدی. تو مثل بابای منی. من یه بار بابامو از دست دادم. نمیتونم تورو هم از دستت بدم..} اما دکتر عادل میگوید که علی همه کسش را از دست داده است و او را تنها نخواهد گذاشت. سپس نوشتن استعفانامه را شروع میکند…
ArtemisS

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *