خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 4

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 4 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 4

خانواده غفور وقتی می فهمند که زلیخا به این سرعت به داخل خانه راه پیدا کرده، به شدت حسادت می‌کنند و دنبال اذیت کردن زلیخا و ییلماز هستند.

غفور به عمد سر زمین، از ییلماز زیاد کار میکشد و او را اذیت میکند. ثانیه نیز که در آشپزخانه خانه دمیر کار میکند، زلیخا را اذیت میکند و مدام به او طعنه می زند.
دمیر به خانه آمده و زلیخا را در حال غذا دادن به مادربزرگش می بیند و با لبخند محوی مشغول تماشای او می شود. مادر دمیر، متوجه احساسی از طرف دمیر نسبت به زلیخا می شود.
مادر دمیر‌ به غفور میگوید که سهیمه مواد خوراکی کارگران زمین را دو برابر کند و همچنین از این به بعد از آنها پول برق نگیرد. زلیخا که در حال چای بردن برای او بوده، از پشت در این حرفها را می شنود.
غفور، کمتر از موادی که مادر دمیر گفته بود را برای پخش به خانه کارگران می برد، و همچنین از پول برق صحبتی نمیکند. ییلماز که این قضیه را از زلیخا شنیده بود، متوجه دزدی غفور می شود.
دمیر بالای سر هواپیمای خود است و از تعمیرکار میخواهد او را تعمیر کند، اما تعمیرکار متوجه مشکل نمیشود.

دمیر از ییلماز که آنجا ایستاده میخواهد نگاهی به موتور هواپیما بیندازد.

ییلماز متوجه مشکل می شود و دمیر از او تشکر می‌کند. او ییلماز را همراه خودش به گاراژ می‌برد و از او میخواهد که به ماشین قدیمی پدرش رسیدگی کند و از این به بعد راننده او بشود. ییلماز که از ماشین خوشش آمده، خوشحال می شود و از دمیر تشکر میکند.

وقتی غفور متوجه می شود که ییلماز در گاراژ دمیر است، به آنجا می رود و دیگر نمیتواند جلوی خودش را بگیرد.

او با ییلماز بحث میکند و او را تهدید میکند که باید از آنجا برود.

ییلماز که خوب میداند غفور از بودن او و محبوبیتش می ترسد، میگوید که هیچ جا نمی رود و غفور نیز منتی سر او ندارد زیرا از ابتدا قصد نداشت برای آنها کاری پیدا کند. وقتی غفور ییلماز را تهدید میکند، ییلماز میگوید که در این صورت در مورد پول برق و مواد غذایی که به کارگران نمی‌دهد به دمیر خواهد گفت.

غفور جا میخورد و با حرص بیرون می رود.

در محوطه خانه، همه مشغول آماده سازی بساط مراسم عقد کارگران هستند.

این رسم را خانواده دمیر‌ هر ساله برای به هم رساندن جوانان و کمک به آنها برای تشکیل زندگی انجام میدهند.

مادر دمیر از ثانیه، زن غفور میخواهد که به تکمیل جهیزیه ها کمک کند و برای شب نیز گوسفندهای اضافه برای کارگران سر زمین سفارش دهد.

او کارهای میز پذیرایی را به زلیخا می سپارد. ثانیه از این که مادر دمیر، کارهای سابق او را به زلیخا می دهد، حرصش میگیرد.

شب در مهمانی خانه،شرمین از یکی از مهمانها می شنود که زن سابق دمیر، فیلیز را که بخاطر اختلاف و همچنین باردار نشدنش از یکدیگر جدا شده بودند، به همراه شوهر جدیدش در استانبول دیده و از شکمش پیدا بود که باردار است.

شرمین از روی بدجنسی، خوشحال شده و این خبر را به مادر دمیر می دهد تا به او بفهماند که مشکل از دمیر بوده است.

او شب در خانه خودشان که گوشه ای از مزرعه اس، با خوشحالی این خبر را به شوهرش میدهد و میگوید که حالا دیگر تنها وارث مزرعه بعد از دمیر، دختر آنها خواهد بود. شوهر شرمین از بدجنسی او ناراحت می شود.

روز بعد، حیاط برای انجام مراسم عروسی دسته جمعی آماده است و همه به شدت مشغول کار هستند.

مراسم برگزار شده و همه جوانان به عقد یکدیگر در می آیند. زلیخا با حسرت از اینکه خودش و ییلماز هنوز با هم ازدواج نکرده اند، به آنها نگاه میکند.

بعد از مراسم، دمیر به خانه دوستش می رود. ییلماز از زلیخا میخواهد که بعد از تمام شدن کارهایش، پنهانی به نیزار آمده تا یکدیگر را ببینند.
وقتی مادر دمیر به اتاق می رود تا به مادرش سر بزند، متوجه می شود که او دوباره فرار کرده است.

تمام کارگران بسیج شده و همه جا دنبال حامینه، مادربزرگ دمیر می‌گردند.

وقتی که مادر دمیر در نیزار مشغول گشتن است، ناگهان ییلماز و زلیخا را مشغول بوسیدن یکدیگر می بیند و شوکه می شود

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان قسمت 4 سریال روزگارانی در چکوروا   لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 5  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *