خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 137

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 137 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 104

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 137

هولیا به اتاق زلیخا می رود و به او میگوید که میداند او خیانت نکرده و بچه از دمیر است و دمیر نیز بعد مدتی خودش به اشتباهش پی می برد و از او معذرت خواهی میکند.

زلیخا با عصبانیت دوباره بحث های گذشته را باز کرده و به هولیا میگوید که او را بدبخت کرده و حالا نظاره گر زندگی اوست.

هولیا میگوید که هیچکس از آینده خبر نداشته و او اگر می‌دانست که چنین وضعیتی پیش می آید این کار را نمی‌کرد.

او به زلیخا میگوید که عدنان همچنان نوه او است و فرقی بین آنها نیست.

شب در اصطبل، دمیر و هولیا با هم صحبت میکنند.

دمیر اصرار دارد که آن بچه نمی‌تواند از او باشد زیرا او پیش بهترین دکترهای ترکیه رفته و همه گفته بودند که هرگز بچه دار نمی شود و با فیلیز نیز بچه دار نشده بود. هولیا میگوید که زلیخا آدمی نیست که خیانت کرد و از او مطمئن است و شاید شرایط دمیر تغییر کرده و مشکلش رفع شده است.

او از دمیر میخواهد که دوباره به دکتر برود. دمیر از تصور اینکه بچه مال خودش نباشد عصبی است و نمی‌داند چه واکنشی باید نشان دهد.

غفور به آشپزخانه می رود و از گولتن خواهش میکند که به او کمی غذا بدهد. گولتن با اکراه به او غذا داده و از او میخواهد سریع بیرون برود تا ثانیه او را نبیند.

کمی بعد ثانیه داخل می آید و وقتی میبیند که نان کم شده است، متوجه می شود و بیرون می آید و با دیدن غفور، بشقاب را از او گرفته و غذا را روی زمین می ریزد و به او میگوید دیگر حق ندارد اطراف آشپزخانه بیاید.

شب هنگام شام دمیر به اینکه زلیخا سر میز نیست اهمیت نمی‌دهد. او به اتاق رفته و میخواهد لباس بردارد تا بیرون برود. زلیخا با او دوباره بحث میکند. دمیر می‌گوید که اگر بفهمد بچه برای او نیست او را می کشد. زلیخا با حرص میخواهد که زودتر کشته شود تا از این زندگی خلاص شود.

وکیل پیش شرمین آمده و می‌گوید که باز شدن حساب بانکی اش چند ماه زمان می برد. شرمین عصبی می شود زیرا هیچ پولی برای زندگی ندارد.

او به خانه دمیر می رود و با هولیا بحث میکند و بابت نوه جدید نیز به او طعنه می زند و تهدید به نفرین میکند. هولیا شرمین را بیرون میکند و سپس با غفور بخاطر راه دادن شرمین دعوا میکند.

گولتن که خبر بارداری زلیخا را شنیده است با خوشحالی به خانه پیش ثانیه رفته و خبر را به او میدهد.

ثانیه که به خاطر باردار نشدن خودش خیلی ناراحت است با شنیدن این خبر بیشتر دلگیر می شود و گریه اش میگیرد. گولتن او را دلداری میدهد.

جنگاور با دوستانش به رستوران رفته است. او در حال تعریف در مورد عروسی ایلماز است. دمیر نیز به آنجا آمده و همچنین سر میز دیگری، خطیب است.

بعد از رفتن دمیر، خطیب میگوید که دمیر طاقت شنیدن خبر ازدواج ایلماز را که راننده اش بوده با یک خانم دکتر ندارد.

جنگاور از حرفهای خطیب عصبانی شده و به او حمله میکند و دیگران آنها را جدا میکنند.

زلیخا ساکش را جمع کرده و به همراه عدنان به اتاق دیگری می رود تا از دمیر جدا باشد.

او با عدنان درد دل کرده و از اینکه بخاطر بارداری مجدد دیگر نمی‌تواند امیدی به بازگشت به ایلماز داشته باشد ناراحت است.

مژگان و دوستش در حال نوشتن کارت‌های دعوت هستند. مژگان از اینکه پدر و مادرش به عروسی نمی آیند ناراحت است و دوستش او را دلداری میدهد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 137 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 138  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *