خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 172

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 172 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 152

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 172

در سخنرانی مراسم ختنه سوران خیریه دمیر، ناگهان حال همه کارگرانی که از غذا خورده بودند بد می شود. دمیر و زلیخا شوکه می شوند و همه مهمانان نیز با تعجب نگاه میکنند. دمیر از غفور میخواهد که فوری دکتر خبر کند و آمبولانس برای بیماران بیاید. گولتن نیز که از غذا خورده است، حالش بد می شود. زلیخا نگران گولتن می شود. صباح الدین و چند دکتر دیگر برای درمان افرادی که مسموم شده اند اقدام میکنند. عده ای دکتر نیز به منطقه می آیند تا همان جا بیماران را درمان کنند. ناجیه نیز حالش بد شده و خطیب به او با گلایه میگوید که چند بار تاکید کرده بود که از این غذا نخورد. دمیر از اینکه جلوی فرماندار ابرو ریزی شده است ناراحت و عصبی است. دمیر و زلیخا به بیمارستان می روند. دمیر از زلیخا میخواهد که به خانه بروند و استراحت کند، اما زلیخا که نگران است میخواهد پیش او بماند.
ایلماز با مژگان بیرون قرار میگذارد تا با او صحبت کند. او تصمیم دارد همه چیز را به مژگان بگوید. او نامه زلیخا را به مژگان نشان میدهد ، و میگوید که متوجه شده است که زلیخا به خاطر او با دمیر ازدواج کرده است. مژگان شوکه شده و با ناراحتی از ایلماز سوال میکند که هنوز هم زلیخا را دوست دارد؟ ایلماز از جواب دادن طفره می رود. مژگان جوابش را گرفته و میخواهد برود. ایلماز به او میگوید که میخواهد زندگی جدیدی را با او و بچه شان شروع کند و همیشه آرزوی پدر شدن داشته است. مژگان حاضر به فراموش کردن ماجرا نیست و از آنجا می رود .
هولیا به خاطر قهر با دمیر به مراسم ختنه سوران نرفته بود یکی از کارگران برای او خبر می آورد که چه اتفاقی در مراسم افتاده است. هولیا سریع به محل می رود و در مورد علت مسمومیت پیگیری میکند. دکتر میگوید که همه به خاطر خوردن مرغ فاسد مریض شده اند.
ایلماز به خانه می رود. نظیره به او میگوید که مژگان با گریه به خانه آمده و سپس رفته است. ایلماز در اتاق ثاب عکس شکسته عروسی خودشان و سینه ریز چشم نظر را روی تخت می بیند. او برای پیدا کردن مژگان به بیمارستان می رود.
در بیمارستان، ایلماز با زلیخا رو به رو می شود. زلیخا با سردی با او برخورد میکند و به او میگوید که دیگر در قلبش جایی ندارد و ایلماز ارزش عشق و صبر او را نداشته است. دمیر از دور آنها را میبیند و جلو می آید. زلیخا همراه دمیر می رود.
دمیر به خانه برگشته و با عصبانیت دنبال غفور میگردد. او غفور را به خاطر خرید مرغ فاسد و آبروریزی به شدت کتک می زند و میپرسد که مرغ ها را از چه کسی خریده. غفور میگوید که ای خطیب خریده است. دمیر بیشتر عصبانی شده و به کتک زدن غفور ادامه میدهد. سپس او را سوار ماشین کرده و دم خانه خطیب می برد. خطیب میگوید که او مقصر نیست و زن خودش نیز مسموم شده است. سپس تقصیر را گردن کارگر خود می اندازد که به اشتباه مرغ های فاسد را به غفور داده است.
در کارخانه ، ایلماز به تکین میگوید که همه چیز را برای مژگان تعریف کرده و او رفته است. ایلماز از طریق دوست مژگان می فهمد که او قصد دارد به استانبول برود. ایلماز سریع حاضر می شود تا دنبال مژگان برود.
شب در خانه، بهیجه با ذوق لباسهای نوزادی که برای بچه مژگان خریده را به تکین نشان میدهد. تکین خبر میدهد که مژگان و ایلماز برای دیدن دوستشان به استانبول رفته اند. بهیجه از اینکه مژگان به او خبر نداده است متعجب می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 172 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 173  مراجعه فرمایید .

 

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *