خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 26

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 26 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 26

دمیر به خانه رفته و ماجرای ییلماز را به هونکار نیز میگوید.

غفور که حس میکند به دردسر افتاده، نگران است که دمیر، کشتن ییلماز را به گردن او نیندازد. او نیمه شب از خانه بیرون رفته و تمام زمین و اطراف کانال آب را میگردد.او تکه ای از لباس پاره و خونی ییلماز را به همراه رد هم روی زمین پیدا میکند و میفهمد که ییلماز نمرده است.

در خانه نظیره، صباح الدین تیر را از بدن ییلماز بیرون آورده و به او دارو میدهد. گولتن با گریه، از ییلماز میخواهد که طاقت بیاورد و زنده بماند.

صباح الدین به نظیره می سپارد که مراقب ییلماز باشد و به او رسیدگی کند. ییلماز مدام در مورد زبخیا سوال میکند اما صباح الدین جواب نمیدهد. سپس به خانه برمیگردد‌.

دمیر شب پیش جنگاور می رود. جنگاور او را بخاطر قصد کشتن ییلماز نصیحت میکند و میگوید که هر دو بار سر رسیده و جلوی او را گرفته است تا قاتل نشود. دمیر به دروغ، به جنگاور میگوید که ییلماز برادر ناتنی زلیخا است که بخاطر قماربازی، زلیخا را فروخته بود و حتی خودش نیز قصد تجاوز به زلیخا را داشته.

جنگاور که به دمیر اعتماد دارد، با شنیدن این حرفها شوکه و عصبانی می شود و به دمیر حق میدهد. دمیر میگوید که با بودن ییلماز در اطرافشان احساس امنیت ندارد زیرا او میخواهد زلیخا را از دمیر بگیرد.

جنگاور میگوید که خودش نیز به همراه دمیر دنبال ییلماز میگردد تا او را نابود کنند.

وقتی که گولتن دیر به خانه برمی‌گردد. ثانیه با او بحث کرده و میگوید که او حتما چیزی را مخفی میکند. گولتن عصبی شده و به ثانیه میگوید که او را در حال پچ پچ با شرمین دیده بود و میداند که او مار را در اتاق زلیخا گذاشته است. ثانیه شوکه شده و گولتن را می زند.

سپس پشیمان شده و از او دلجویی میکند اما گولتن به او اهمیت نمی‌دهد.

روز بعد، غفور به دمیر میگوید که همه جا را گشته اما اثری از ییلماز نیست. دمیر به او میگویدکه هرطور شده او را پیدا کند. سپس ده هزار لیره به او میدهد و میگوید در صورت پیدا کردن ییلماز، ده برابر این پول را به او میدهد. غفور غافلگیر شده و فقط به فکر پیدا کردن ییلماز است‌.

فکرت، همان مردی که در زندان با ییلماز بود، به آدانا می آید.او پیش یکی از دوستان قدیمی خود می رود و مشخص می شود که فکرت یکی از زمین داران قدیمی و سابق چکوراوا بوده که بخاطر مشکلاتی که با خانواده یامان برای او ایجاد شده، به زندان افتاده است. او میگوید که دوباره برگشته است تا بماند و میخواهد دفترهای گذشته را باز کند

او از چتین، پسر دوستش میخواهد که برای او کار کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 26 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 27  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *