خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 260

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 260 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 152

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 260

در خانه چتین همه سر میز نهار نشسته اند. بهیجه با طعنه به این اشاره میکند که تکین سبزه است، اما جالب است که برادر زاده بور و سفید دارد. تکین میگوید که او به خانواده مادری اش رفته و در بچگی نیز موهای طلایی داشته است. تکین ، چتین را صدا زده و از او میخواهد که همراه فکرت به هتل بروند تا فکرت لوازمش را به خانه بیاورد. فکرت ابتدا قبول نمی‌کند، اما تکین می‌گوید که آنجا خانه او نیز هست و باید به آنجا بیاید. فکرت دم در، از چتین میخواهد که همراهش نرود و خودش به هتل می رود.
کمی بعد، وکیل به خانه تکین می آید و می‌گوید که پرونده حضانت ایلماز در جریان است. ایلماز می‌گوید که از این قضیه منصرف شده و نمیخواهد فامیلی تکین را بگیرد. او توضیح میدهد که حس میکند با این کار به پدر خودش خیانت کرده است، و هم اسم نبودن آنها چیزی از حس پدرانه تکین برای او کم نمی‌کند. بهیجه به شدن حرصش میگیرد اما نمی‌تواند چیزی بگوید. تکین به خواسته ایلماز احترام گذاشته و از وکیل میخواهد که پرونده را ببندد.
غفور در شهر، راشد را با لباسهای دمیر میبیند و او را کتک می زند. راشد می‌گوید که هولیا لباسهای دمیر را دم شرکت پخش کرده بود و همه آنها را برداشته اند. غفور متعجب شده و با این حال حرصش گرفته است. او از آرایشگر محله می شنود که شب گذشته در مراسم عقد که اتفاقاتی افتاده است و هولیا دمیر را از فرزندی خود را کرده است.
دمیر، به عمارت خطیب می رود و به ناحیه می‌گوید که خریدار عمارت است.
چتین پیش گولتن می برد و با هم مشغول صحبت می شوند. چتین میگوید که نسبت به فکرت حس خوبی ندارد و حس میکند که او پنهانی کارهایی انجام میدهد.
کمی بعد ایلماز آمده و پنهانی از گولتن میخواهد که زلیخا را به همراه عدنان صدا بزند تا به عمارت او بروند. زلیخا پیش ایلماز می رود. عدنان مشغول بازی شده و زلیخا در بغل ایلماز نشسته است. ایلماز به زلیخا می‌گوید که برادر زاده تکین آمده است و او از اینکه بعد از رفتنشان تکین تنها نمی‌ماند خیالش راحت است.
مژگان به حیاط عمارت می آید. ایلماز و زلیخا صدای ماشین را می شنوند. گولتن هول شده و سعی دارد دم در حواس مژگان را پرت کند و وقت بخرد. ایلماز زلیخا و عدنان را داخل کمد پنهان میکند. مژگان داخل می رود و با دیدن ایلماز متعجب می شود. ایلماز می‌گوید که برای برداشتن عکس‌هایشان که تصمیم به چاپ تابلو دارد آنجا آمده است. مژگان یک ماشین بازی هدیه را میبیند و ایلماز می‌گوید که آن را برای کرمعلی خریده است. مژگان می‌گوید که کرمعلی هنوز برای بازی با آن ماشین خیلی کوچک است. ایلماز از مژگان میخواهد که سریع تر با هم به خانه بروند. زلیخا در کمد استرس دارد که عدنان سر و صدا نکند. کمی بعد مژگان و ایلماز می روند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 260 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 261 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *