خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 127

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 127 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 104

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 127

دمیر به همراه غفور سر زمین پیش کارگران می رود و میگوید که او در مورد بیرون کردن آنها از زمین حرفی نزده و دشمنانش چنین کاری به اسم او کرده اند.

کارگران از دمیر دلخور هستند اما حرفهای او را قبول میکند. دمیر میخواهد بین آنها مواد غذایی پخش کند اما آنها قبول نمی‌کنند و میگویند که ایلماز به آنها به خوبی رسیدگی میکند.

نظیره به اتاق ایلماز می رود و کف اتاق را با دستمال تمیز می‌کند. او زیر تخت را نیز تمیز میکند و باعث می شود که نامه بیشتر به زیر تخت برود و اصلا دیده نشود.

زلیخا و هولیا بیرون می روند. آنها مژگان را می بینند و با یکدیگر صحبت میکنند. سپس ایلماز پیش مژگان می آید و آنها با یکدیگر می روند. زلیخا با حسرت و ناراحتی به رفتن آنها نگاه میکند. هولیا به او تشر می زند که به آنها نگاه نکند و گذشته اش را پست سر بگذارد و زندگی اش را قبول کند.

در جلسه اتاق صنعت که تشکیل می شود، هنگامی که خطیب به جلسه می آید دمیر به روی او می آورد که خبر دارند قصد خراب کردن دمیر را داشته و از طرف خودش کارگران را سر زمین فرستاده است. خطیب عصبی شده و میگوید چنین کاری نکرده است و انکار میکند.

ایلماز نیز با خطیب برخورد میکند و میگوید که یا باید معذرت خواهی کند و یا از جلسه بیرون برود.

خطیب حرصش گرفته و از جایش بلند می شود و در حال رفتن آنها را تهدید میکند.

بعد از تمام شدن جلسه، چند نفر با هم در مورد این صحبت میکنند که گویا دشمنی ایلماز و دمیر تمام شده زیرا آنها از یکدیگر طرفداری کردند و شاید شراکت آنها باعث شده است.

سپس وقتی دمیر می آید به او و ایلماز در مورد شرکتشان تبریک می‌گویند.

دمیر می‌گوید که آنها شریک نیستند و ایلماز قرار است سهامش را به دمیر بفروشد، اما ایلماز چنین چیزی را انکار میکند. آن دو با یکدیگر بحث میکنند و جنگاور جلو آمده و آنها را جدا میکند.

در خانه، ارجمند سراغ هولیا می رود و در مورد ماجرای سحر و دمیر طعنه می زند و میگوید که زلیخا از ماجرا خبر ندارد.

هولیا می فهمد که او باج میخواهد . ارجمند میگوید که او در پاریس به افرادی بدهکار است و به پول احتیاج دارد و از هولیا میخواهد به او کمک کند. هولیا کلافه می شود اما نمی‌تواند چیزی بگوید.

ایلماز به شرکت می رود و روی میز اتاقش چشمش به کاغذی می افتد که از کیف شرمین بیرون افتاده بود.

او لیست خرید خانه شرمین را می بیند و به دست خط نوشته شده شک میکند و میفهمد که آن دست خط گولتن است.

سپس سریع به بیمارستان پیش مژگان می رود و نامه ای را که برای پدر او فرستاده بودند از او میخواهد و سپس با چک کردم دست خط ها مطمئن می شود که نوشتن نامه کار گولتن بوده است. او به شدت از گولتن عصبانی می شود و میخواهد حساب این کار را از او پس بگیرد. برای همین هم سمت ویلا می رود.

مژگان میخواهد جلوی او را بگیرد اما ایلماز اهمیتی نمی‌دهد.

در ویلا، هولیا مقداری وسیله به گولتن میدهد تا به خانه تازه عروس در روستا ببرد.

صباح الدین با تکین تماس میگیرد و ماجرای نامه و گولتن را میگوید و تکین را از رفتن ایلماز به آنجا یا خبر میکند تا تکین به آنجا برود و جلوی دعوا را بگیرد.

ارجمند که حواسش به گولتن است، او را تعقیب میکند و وقتی گولتن از خانه عروس بیرون می آید، در یک جای خلوت نزدیک دریاچه گولتن را گیر می اندازد و میخواهد به او نزدیک بشود. گولتن تقلا میکند اما ارجمند به او حمله میکند و لباسهایش را پاره میکند.

هولیا از عبدی می شنود که ارجمند سراغ خانه عروس را گرفته و به سمت روستا رفته است. او سریع می فهمد که حتما ارجمند دنبال گولتن رفته است.

ایلماز به ویلا می رود و می فهمد که گولتن به خانه تازه عروس رفته. او به آنجا می رود و در مسیر صدای جیغ و داد گولتن را می شنود.

او خودش را لب دریاچه می رساند. سپس ارجمند را به گوشه ای پرت میکند و گولتن را بغل میکند. ارجمند اسلحه اش را بیرون آورده و به سمت ایلماز شلیک میکند.

هولیا که به آنجا رسیده از پشت درخت این اتفاقات را می بیند و شوکه می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 127 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 128  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *