خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 287
همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 287 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.
ایلماز و تکین به خانه پیش مژگان می روند.
فکرت تماس گرفته و به مژگان خبر میدهد که عمه اش تیر خورده و در بیمارستان است. مژگان شوکه شده و سریع به سمت بیمارستان می رود. ایلماز و تکین نیز می روند. در بیمارستان، مژگان اصرار دارد که به اتاق عمل برود، اما دکتر آیکوت اجازه نمیدهد و از او میخواهد بیرون منتظر باشد.
مژگان با عصبانیت رو به ایلماز و تکین میگوید که آنها مقصر هستند. او میگوید که حتما ایلماز از کسی خواسته تا بهیجه را بکشد. ایلماز از حرف مژگان عصبی می شود. تکین از مژگان میخواهد که آرام باشد. مژگان میگوید که آنها با بها دادن به زلیخا باعث شده اند که او مقابل همه به بهیجه تهمت بزند و یکی از اهالی چکوراوا با تصور قاتل بودن بهیجه به او تیر زده است.
او با عصبانیت از تکین و ایلماز میخواهد که از آنجا بروند. فکرت کنار مژگان آمده و مژگان او را بغل میکند و گریه میکند. یکی از پرستارها آنها را میبیند و متعجب می شود. در حیاط ایلماز با عصبانیت میگوید که مژگان حق اینگونه صبحت کردن را ندارد.
تکین میگوید که مژگان تحت فشار است و حق دارد و آنها نباید بهیجه را با تاکسی می فرستادند. ایلماز از تکین میخواهد که مقصر دانستن خود را تمام کند. مژگان با عصبانیت تاکسی گرفته و به سمت خانه دمیر می رود. در خانه دمیر، زلیخا و ثانیه مشغول جدا کردن لباسهای هولیا برای پخش کردن هستند.
مژگان رسیده و دم در با فریاد زلیخا را صدا می زند. او با عصبانیت میگوید که زلیخا با تهمت به بهیجه باعث شد که کسی به او تیراندازی کند.
او میگوید که باید افترایی که به بهیجه زده از او شکایت خواهد کرد. دمیر عصبانی شده و به اتاق کارش می رود تا نامه تعهد ایلماز را بیاورد، اما آن را پیدا نمیکند. او حدس می زند که کسی نامه را آنجا برداشته و برای همین مژگان جسارت تهدید پیدا کرده است. دمیر حدس می زند که کار شرمین باشد.
او به خانه شرمین می رود، اما شرمین میگوید که چنین کاری نکرده است. ذهن دمیر بیشتر درگیر می شود. نظیره به ایلماز خبر میدهد که مژگان در نبود او قصد رفتن از خانه را داشته و با چمدان به همراه کرمعلی، با فکرت به فرودگاه رفته بود.
ایلماز عصبانی شده و سراغ فکرت می رود و از اینکه چنین بدی در حق او کرده و با دستان خودش کرمعلی را از او دور کرده بود، با او دعوا میکند. فکرت میگوید که او نمیتوانست جلوی مژگان را بگیرد، زیرا حرف ایلماز به مژگان بد بوده است.
ایلماز متعجب شده و میگوید که او فقط به مژگان گفته بود که اگر اذیت می شود طلاق بگیرد. فکرت میگوید که مژگان طور دیگری مطرح کرده بود. ایلماز با دلخوری به اتاق رفته و کرمعلی را محکم بغل میکند. دمیر پیش تکین رفته و خبر میدهد که یک برکه توافقنامه بین او و ایلماز بوده است و یک نفر آن را برداشته است.
تکین متعجب می شود. جراحی بهیجه تمام شده و او را به اتاق منتقل میکنند. مژگان با ناراحتی و نگرانی بالای سر او نشسته است.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 287 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 288 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم