خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 53

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 53 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 53

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 53

بعد از انفجار انبار، دمیر و جنگاور سریع از آنجا می روند.

دمیر کمی آشفته شده، اما جنگاور میگوید که آنها کار درستی کرده اند. هنگامی که آنها به شرکت می رسند، اخبار انفجار پخش شده و دمیر از کارکنان می شنود که در انفجار انبار یک نفر مرده است. دمیر متعجب می شود و فکرش درگیر این است که چرا هر دوی آنها نمرده اند.

جنگاور میگوید که مردم شایعه درست کرده و نباید به آنها اهمیت بدهد.

در خانه، ثانیه به اتاق پیش عدنان رفته و با نگاه کردن به لباسهای نوزادی او، به بچه خودش فکر میکند و دلش میخواهد بچه او نیز پسر باشد تا لباسهای عدنان را تن او بکند.

در کارخانه، خبر انفجار انبار پخش می شود. چتین نگران می شود زیرا می‌دانست که فکلی قرار است به آن سمت برود.

غفور در طویله از اینکه ثانیه برای او غذا نیاورده عصبی است و چشم به راه غذاست.

فکلی که در انبار احساس خطر کرده و به نیامدن جنگاور مشکوک شده بود، از ییلماز خواسته بود تا فورا انبار را ترک کنند.

بعد از خروج آنها از انبار یکی منفجر شده و آنها سالم مانده بودند.

فکلی و ییلماز داخل ماشین هستند و ییلماز در مورد این قضیه با فکلی صحبت میکند و از تصور دیدن چهره دمیر وقتی که آنها را زنده ببیند، پوزخند می زند.

ییلماز پیاده شده و به سمت رستوران می رود. زلیخا و هونکار برای جلسه خیریه به همراه افراد موسسه در رستوران هستند.

هنگامی که ییلماز به رستوران می آید، هونکار بخاطر زلیخا میگوید که زودتر به خانه بروند.

فکلی به خانه پیش هونکار می رود.

هونکار از دیدن او شوکه می شود و با یادآوری گذشته و کشتن عدنان او را ملامت میکند.

فکلی با طعنه به هونکار می فهماند که امروز دمیر قصد کشتن او و ییلماز را داشته و انبار را منفجر کرده است.

سپس میگوید که قصد رفتن ندارد و برای همیشه در چکوراوا خواهد بود و کسی نمی‌تواند او را بیرون کند. سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 53

بعد از رفتن فکلی، دمیر به خانه می آید. هونکار آمدن او را از دمیر مخفی میکند. زلیخا پنهانی از هونکار در مورد آمدن مهمان سوال میکند.

هونکار به او میگوید که فکلی، قاتل پدرش دمیر به آنجا آمده بود. او از زلیخا میخواهد که این قضیه بینشان بماند.

شب برای رفتن به یک مهمانی، دمیر در خال انتخاب لباس برای زلیخا است. او به دنبال جواهرات زمرد زلیخا میگردد که ولی آنها را برداشته بود.

زلیخا سعی دارد بهانه ای پیدا کند و به دروغ میگوید که آنها را هونکار برداشته است.

هونکار نیز میگوید که آن را برای تعمیر برده است. زلیخا سپس ماجرا را برای هونکار تعریف میکند‌.
ییلماز نیز به مهمانی دعوت شده و به سمت کلوپ شهر می رود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 53 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 54  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *