خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 31

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 31 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زمستان سخت قسمت 31

شب وقتی فیروزه به خانه برمیگردد، یاشار او را به خانه راه نمیدهد و نمی‌گذارد کسی فیروزه را تحویل بگیرد.

فیروزه وقتی متوجه می شود که یاشار ماجرای ازدواج او و ارتان را فهمیده، ناراحت شده و به ناچار میگوید که عاشق شده است.

یاشار بیشتر عصبی می شود و در را به روی فیروزه می بندند. فیروزه گریه کنان به سمت خانه شعله می رود. یاشار نیز با عصبانیت به اتاق خود رفته و گریه میکند.

صبح روز بعد، راننده ارتان دم خانه یاشار رفته و پاکت دعوت نامه عروسی ارتان و فیروزه را به فاروق تحویل میدهد. فاروق ماجرا را در خانه مطرح میکند.

یاشار دوباره عصبانی شده و میگوید که کسی حق ندارد به عروسی برود. عالیه معتقد است که نباید در هر صورت فیروزه را در جشن عروسی اش تنها بگذارند.

براق به خانه آیاز می رود. او احوال فیلیز را پرسیده و بابت تنهایی آنها به او دلداری میدهد.

سپس خبر میدهد که شب عروسی ارتان و فیروزه و است و آنها را به جشن دعوت میکند. فیلیز ابتدا قبول نمیکند، اما آیاز با حرص می‌گوید که در جشن شرکت خواهند کرد.

ایجلال به نشانه اعتراض، در حال بستن چمدان خود است تا از خانه برود. ارتان به اتاق ایجلال می آید و به او میگوید که باید در جشن شرکت داشته باشد.

وقتی ایجلال میگوید که چنین کاری نمی‌کند، ارتان او را تهدید میکند و میگوید که به خوبی خبر دارد که ایجلال با یکی از آشنایان در ارتباط است و اگر او برای مراسم شرکت نکند، ماجرا را به زن آن مرد میگوید‌ و ایجلال را رسوا و متهم میکند. ایجلال حرصش گرفته و مجبور می شود چمدانش را رها کند.

در خانه یاشار، همه حاضر شده تا به عروسی بروند. الوان ابتدا قصد رفتن ندارد اما بخاطر اینکه شک کرده است که فیروزه بخاطر او مجبور به ازدواج شده، میخواهد او را ببیند و از او سوال کند. یاشار به تنهایی در خانه می ماند و بخاطر کار فیروزه و رسوایی اش گریه میکند.

فیروزه با لباس عروس ، در کنار ارتان به سالن می آید. آیاز با دیدن آنها عصبی می شود. ارتان از اینکه آیاز به مراسم آمده، به او طعنه می زند‌. آیاز صبرش تمام شده و با کنایه به ارتان می‌گوید که فیروزه قبل از ارتان، معشوقه او بوده است. ارتان با خونسردی میگوید که از ماجرا خبر داشته و فیروزه برای او تعریف کرده است.

مهمانان همگی ایستاده و براق به مناسب ازدواج ارتان سخنرانی می‌کند. آیاز سمت دیگر فیروزه ایستاده و پنهانی دست او را میگیرد. فیروزه با شوق، دست آیاز را می‌فشارد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زمستان سخت قسمت 31 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زمستان سخت قسمت 32  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *