خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 57

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 57 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 57

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 57

هنگامی که دمیر و ییلماز به سمت یکدیگر اسلحه می‌گیرند، زلیخا مقابل دمیر می ایستد تا از او دفاع کند.

سپس به او ابراز علاقه کرده و می‌گوید که اگر اتفاقی برایش بیفتد او و پسرش تنها می شوند و بدون او نمی‌تواند زندگی کند.

زلیخا با این حرفها دمیر را آرام می‌کند تا اسلحه را پایین بیاورد. زلیخا رو به ییلماز میگوید که باید قبول کند که دیگر همه چیز بین آنها تمام شده و به او فکر نکند.

ییلماز با شنیدن حرفهای زلیخا به هم می‌ریزد. زلیخا و دمیر سوار ماشین شده و می روند.

ییلماز عصبی می شود و سوار ماشین می شود و با سرعت پشت سر آنها رانندگی میکند.

دمیر و زلیخا به خانه می روند. هونکار از زلیخا عصبانی است، اما زلیخا با خونسردی به او میگوید که کار اشتباهی نکرده و دمیر نیز او از دفاع میکند و میگوید که به زنش اعتماد دارد و او و ییلماز بخاطر نظیره به بیمارستان رفته بودند. هونکار حرصش میگیرد و فکر میکند که دروغی در کار است.سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 57

او پنهانی با بیمارستان تماس میگیرد تا آمار نظیره را بگیرد. دمیر متوجه این کار هونکار می شود. او به اتاق هونکار می رود و از او میخواهد که به زلیخا اعتماد کند. هونکار میگوید که این کار برایش راحت نیست وقت زمان مشخص می شود.

فکلی در خانه منتظر ییلماز است، اما تا شب خبری از ییلماز نمی شود. فکلی نگران می شود و افرادش را میفرستد تا دنبال ییلماز بگردند.

در خانه دمیر، نماینده مجلس و خانواده اش به مهمانی آمده اند.

فکلی وقتی میبیند که هیچ خبری از ییلماز نیست، مطمئن می شود که دمیر بلایی سر او آورده است.

او با عصبانیت به خانه دمیر می رود و مقابل مهمانان شروع به داد و بیداد و تهدید میکند.

دمیر و هونکار عصبانی می شوند و دمیر میگوید که او کاری نکرده است. فکلی بعد از دعوا و تهدید از آنجا می رود.

دمیر کلافه می شود و از مهمانان معذرت خواهی میکند.

آخر شب، شرمین دم خانه غفور می رود و از او میخواهد که در ازای پول او را به آدانا ببرد و برگرداند.

او به مطب صباح الدین می رود و همه جا را به دنبال حلقه عکس های خودش و ولی میگیرد اما آن را پیدا نمیکند و با کلافگی برمیگردد.

زلیخا به شدت نگران ییلماز شده است، اما در ظاهر مجبور است خونسرد باشد و چیزی به روی خودش نمی آورد.

وقتی دمیر در مورد این قضیه از او سوال میکند ، زلیخا میگوید که اصلا به او فکر میکند و فکرش درگیر چیزی نیست.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 57 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 58  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *