خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 63

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 63 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 63

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 63

زلیخا و شرمین به بازار می روند و هنگام برگشت، ماشین خراب می شود.

زلیخا پیاده می شود تا به ماشین نگاهی بیندازد. همان لحظه، ییلماز از آنجا رد شده و با دیدن این صحنه پیاده می شود و ماشین را تعمیر میکند. خبر رسان دمیر که در حال تعقیب زلیخا است، متوجه این قضیه می شود.

وقتی ییلماز به خانه می رود، بخاطر دیدن زلیخا کمی پکر است. فکلی متوجه تغییر حال او شده و وقتی قضیه را میفهمد، به او دلداری میدهد و می‌گوید که عشق درد و درمان است و او باید هر دوی آنها را تحمل کند.

شرمین در خانه پیش هونکار می رود و ماجرای کمک ییلماز را میگوید. سپس به دروغ میگوید که زلیخا و ییلماز از یکدیگر تعریف کرده اند و اگر شرمین آنجا نبود، حتی ممکن بود به یکدیگر نزدیک شوند. هونکار عصبی می شود.

شب سر میز شام، دمیر میگوید که تصمیم دارد برای عدنان مربی بگیرد. زلیخا عصبانی می شود و چنین چیزی را قبول نمیکند و میگوید چه خودش میخواهد به پسرش رسیدگی کند. هونکار بخاطر رفتار زلیخا به حرفهای شرمین فکر میکند. دمیر با زلیخا صحبت کرده و او را آرام می‌کند و از گرفتن مربی منصرف می شود.

خبر رسان دمیر که دوست فکلی است و جاسوسی دمیر را می‌کند، اتفاقات روز را به دمیر می‌گوید اما به عمد از دیدن ییلماز و زلیخا چیزی نمی‌گوید.

هونکار پیش دمیر می رود و در مورد دیدن ییلماز و زلیخا به او خبر میدهد. دمیر میگوید که شرمین دروغ گفته و خبر رسان او همه چیز را تعریف کرده است و شرمین قصد دارد رابطه آنها را خراب کند.

در خانه بی بی سونا، غفور از اینکه بی بی سونا به آنها کم غذا میدهد با او بحث میکند و بی بی سونا نیز آنها را بخاطر نداشتن پول تحقیر میکند و میگوید نمی‌تواند شکم آنها را سیر کند.

ثانیه که دیگر تحملش تمام شده، از غفور میخواهد که هونکار را بابت رازهایی که میداند تهدید کند.

صبح، غفور به ویلا رفته و غیر مستقیم هونکار را تهدید میکند. هونکار به او میگوید که فعلا پنهانی به خانه بگردند تا او بتواند دمیر را راضی کند. غفور با خوشحالی پیش ثانیه می رود و خبر را میدهد. آنها وسایل خود را جمع کرده و به خانه برمی‌گردند.

شب وقتی گولتن به اتاق زلیخا می رود، زلیخا یا او بدرفتاری میکند. گولتن دلیل برخورد سرد زلیخا را نمی‌داند.

زلیخا ماجرای ییلماز را به روی او می آورد و وقتی که میفهمد گولتن به خانه ییلماز رفته بود و حتی در گذشته نامه ها را به او نرسانده بود، از او به شدت عصبانی می شود و میگوید که گولتن باعث تمام بدبختی و وضعیت او شده است و هرگز او را نمی‌بخشد.

او میگوید که گولتن را دوست خودش می دانسته اما گولتن با وجود اینکه از عشق زلیخا و ییلماز خبر داشته، باز هم از او دست نکشیده است.

گولتن میگوید که بخاطر خوبی خود او نامه ها را نرسانده و می‌دانسته برای او بد می شود. زلیخا عصبانی شده و سپس او را از اتاق بیرون می کند. گولتن با گریه به خانه می رود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 63 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 64  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *