خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 76

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 76 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 73

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 76

دمیر سراغ علیرضا می رود و به او خبر میدهد که تکین از زندان ازاد شده و دنبال او است، و حسام‌الدین نیز فوت کرده و او تنها شاهد بازمانده قتل پدرش است.

علیرضا مضطرب شده و می‌گوید که دیگر کارش تمام است. دمیر برای او یک چک می نویسد و از او میخواهد که هرچه سریع تر آنجا را ترک کند و به یک شهر بزرگ برود و پنهان شود.

هولیا دوباره سراغ غفور می رود و از او بابت پیدا کردن علیرضا خبر میگیرد. غفور میگوید که همه جا را گشته و نتوانسته او را پیدا کند. هولیا کلافه شده و از غفور میخواهد تا زمانی که او را پیدا نکرده، دست از جستجو نکشد.

تکین کارهای انتقال اجساد خانواده اش را انجام میدهد و قبر آنها را به چکوراوا منتقل میکنند. او و ایلماز سر قبر می روند و تکین برای او کمی درد دل میکند.

در خانه، زلیخا به اتاق می رود و وقتی گولتن را در حال مرتب کردن کمدش می بیند، عصبانی شده و از او میخواهد بیرون برود.

گولتن که از بدرفتاری های زلیخا خسته شده، به او میگوید که میداند او بخاطر ایلماز با او بدرفتاری میکند، اما ایلماز دیگر برای او نیست و خودش با دختری زیبا و تحصیلکرده آشنا شده و به زودی خبر ازدواج‌شان می آید. سپس میگوید که بهتر است گولتن را از خودش دور نکند، زیرا گولتن با چیزهایی که از زلیخا میداند، از او محافظت می‌کند.

زلیخا با شنیدن حرفهای گولتن و تهدید او به شدت عصبانی شده و با داد و بیداد به او میگوید که دیگر نمیخواهد او را ببیند.

سپس میگوید که خودش همه چیز را به هولیا میگوید و نگران چیزی نیست. او هولیا را صدا زده و با عصبانیت میگوید که دیگر نمیخواهد گولتن را در ویلا بماند، زیرا او از ایلماز حرف می زند و او نمی‌خواهد چیزی از ایلماز بداند.

هولیا ثانیه را صدا زده و میگوید که گولتن دیگر نباید در ویلا باشد و باید در مزرعه کار کند.

گولتن با گریه به خانه می رود. ثانیه سراغ او می رود و وقتی می فهمد که او دردسر درست کرده، او را دعوا میکند.

وقتی غفور به خانه می آید، ثانیه به دروغ به او میگوید که گولتن جعبه جواهرات هولیا را شکسته و به همین خاطر گریه میکند.

ایلماز با شرمین تماس میگیرد و می‌خواهد او را ببیند. شرمین به شرکت ایلماز می رود. ایلماز به او پیشنهاد خرید زمینش با قیمت دو برابر میدهد و میگوید که او تا هر زمان بخواهد میتواند در خانه زندگی کند.

شرمین فرصت میخواهد تا فکر کند، اما ایلماز برای اینکه او پیش دمیر نرود و چیزی نگوید، فرصتی به شرمین نمی‌دهد و میگوید که فقط همین لحظه با این قیمت خواهان خانه است. شرمین قبول میکند و خانه را به ایلماز می فروشد. ایلماز با خوشحالی سند خانه را پیش تکین می برد و به او نشان میدهد.

صبح روز بعد، جنگاور روزنامه را پیش دمیر می برد و آنها با دیدن خبر تأسیس کارخانه ایلماز با شرکت بزرگ استانبول، عصبی می شوند.

ایلماز به عمد برای دمیر دعوتنامه مراسم در کلوپ شهر به مناسبت تاسیس کارخانه ارسال میکند. دمیر به همراه زلیخا و هولیا به آنجا می روند.

روز بعد، چتین با ناراحتی پیش تکین می آید و خبر میدهد که جنازه سعید که با گلوله به قتل رسیده، پیدا شده است.

تکین که مطمئن است این کار دمیر است، با عصبانیت به سمت خانه آنها می رود و داخل خانه رفته و با فریاد مقابل همه میگوید که دمیر قاتل سعید است و او را کشته است.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 76 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 77  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *