خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 79

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 79 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 78

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 79

هولیا با تکین سر قرار می رود. او با ناراحتی و شرمندگی به تکین میگوید که حقیقت را تازه فهمیده است و کاش او از همان روز اول می‌گفت.

تکین میگوید که قصد داشت هولیا خودش حقیقت را پیدا کند زیرا در غیر این صورت حرف او را باور نمی‌کرد.

تکین میگوید که شب حادثه پیش عدنان رفته بود و عدنان او را تهدید کرده بود که باید از چکوراوا برود.

تکین حرف او را قبول نکرده و یا اسلحه او را تهدید کرده و سپس از پای میز بلند شده است تا برود، اما عدنان اسلحه خود را در آورده و به سمت تکین شلیک میکند اما تیر به آن نمی‌خورد. تکین نیز برای دفاع از خود سریع به سمت عدنان شلیک میکند و عدنان میمیرد.

سه نفر شاهد آنجا بوده اند که دمیر همه آنها را خریده بود تا علیه تکین شهادت بدهند.

هولیا از اینکه تکین بیست سال از عمر خود را به اشتباه در زندان بوده و خانواده‌اش را نیز از دست داده، از او معذرت خواهی میکند.‌

ثانیه غفور را بیدار می‌کند تا زودتر دنبال کارهای مزرعه بزود و از نبود دمیر استفاده کند تا خودش ترفیع پیدا کند.

هولیا پیش دادستان می رود و خودش را معرفی میکند و میخواهد که دمیر را آزاد کنند. دادستان عصبانی می شود و میگوید که او بین مردم فرق نمی‌گذارد و تا زمانی که حقیقت مشخص نشود دمیر در زندان خواهد بود.

زلیخا و جنگاور به زندان می آیند و به همراه هولیا به ملاقات دمیر می روند. دمیر برای زلیخا و عدنان ابراز دلتنگی میکند و سپس به زلیخا میگوید که او قاتل نیست و از او میخواهد که حرفش را باور داشته باشد.

در خانه، وکیل پیش هولیا می آید و خبر میدهد که همه شواهد و مدارک علیه دمیر هستند و احتمال موفقیت آنها در جلسه دادگاه پایین است. سپس میگوید که برای آزادی دمیر تنها یک راه وجود دارد و آن این که یک نفر به جای دمیر جرم را به گردن بگیرد و زندان برود. هولیا به فکر می رود.

کمی بعد، هولیا غفور و ثانیه را صدا می زند. او به آنها میگوید که قصد دارد یکی از زمینهای بزرگ و با ارزشش را که ویلای بزرگی دارد به آنها بدهد و همچنین پول زیادی نیز به آنها میدهد.

غفور و ثانیه شوکه و خوشحال می شوند. هولیا به غفور میگوید که از او میخواهد که به جای دمیر جرم را گردن بگیرد. وکیل توضیح میدهد که او به زندان می رود و بعد از دو سال آزاد می شود‌ هولیا از آنها میخواهد که فکرهایشان را بکنند و سریع تر خبر بدهند.

آنها به خانه می روند و هر دو بخاطر شرایطی که هولیا به آنها میدهد وسوسه شده اند. غفور می‌گوید که دو سال مانند سربازی است و میتواند. تحمل کند تا در عوض تبدیل به خان و خانم شوند و در زمین جدیدشان اسم و رسمی پیدا کنند.

ایلماز برای شام، مژگان را به خانه دعوت کرده تا او را با تکین آشنا کند. او استرس دارد و مدام به آشپزخانه سر می زند تا همه چیز به خوبی پیش برود.

دمیر درخواست میدهد تا برای سلولشان تلویزیون بیاورند. جنگاور تلویزیون خریده و برای آنها می برد. زندانیان خوشحال شده و مدام از دمیر تشکر میکنند.

دمیر به اتاق ملاقات پیش جنگاور می آید و از او در مورد آزادی اش سوال میکند. جنگاور میگوید که وکیل در حال تلاش است و به زودی او آزاد می شود.

میدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 79 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 80  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *