خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت ۴۲ + زیرنویس فارسی و دوبله

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت ۴۲ را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زن قسمت ۴۲

 

شیرین هدیه در دست برای این که دل پدرش را بدست بیاورد به او نزدیک میشود.

انور به او توجه نمیکند و خدیجه میگوید که ان پاکت چیست.

انور هم جواب میدهد که برایش هدیه خریده و خدیجه را خوشحال میکند.

چشمان شیرین پر از اشک میشود.

عارف به همراه بچه ها در فستفودی مشغول خوردن غذا هستند که نیسان به او میگوید کی بسته رو گذاشته بود تو خونمون؟
دوروک بسته رو پیداش کرد و بعدشم تو مدرسه گمش کرد.
ابجی جیدا اومد خبر داد که تو خونتون یچیزی گذاشتن.

عارف به فکر فرو میرود.

کمی بعد سراغ جیدا میرود و با عصبانیت از او میپرسد کی بسته رو گذاشته تو خونشون؟تو بهشون خبر دادی دیگه تا نفهمم کی بوده نمیرم.

جیدا جواب میدهد کار بابات بود هی میگه عارف عاشق یه بیوه زن و دوتا بچه شده.

عارف با عصبانیت از انجا میرود.

جیدا به یوسف زنگ میزند و میگوید عارف دیوونه شده هرچی گفت انکار نکن من بعدا برات تعریف میکنم.

همان موقع عارف یوسف را میبیند و به او میگوید خجالت نمیکشی سر به سر این بیچاره ها میذاری؟

اگه یبار دیگه به بهار اسیب برسونی نمیگم بابامی با من طرفی.

یوسف قبول میکند و وقتی عارف میپرسد که چرا این کاررا کرده جوابی ندارد.

جیدا از راه میرسد و میگوید بیخودی انکار نکن من بهش گفتم.

یوسف هم سکوت میکند.

نیسات کادویی را که خریده به الیف میدهد و میگوید چون نمیتونستم بیام تولدت گفتم کادوتو زودتر بدم.

الیف تعجب میکند و کمی هم خجالت میکشد و وقتی کادو را باز میکند همه بچه ها دورش جمع میشوند و از ساعت تعریف میکنند.

شب که میشود مادر الیف به بهار زنگ میزند و بخاطر ساعت از او تشکر میکند.

بهار از نیسان میپرسد که قضیه چیست و او همه چیز را تعریف میکند.

بعد هم بهار سراغ عارف میرود و میپرسد که پیامی کجاست؟

عارف بعد از شنیدن این که او لپتاپ نیسان را خریده میگوید که خودش همه چیز را حل خواهد کرد.

اخر شب عارف لپتاپ را به بهار میدهد و بهار از او تشکر میکند و بعد هم به او میگوید به پیامی بگو الان نمیتونم ۲۵۰ لیره اشو بدم بعدا حتما میدم.

عارف میگوید که لازم نیست.

شب که بهار در حال اماده کردن مرغ است دوباره بیهوش میشود.

بچه ها هم در اتاق به خواب رفته اند.

مرغ روی گاز میسوزد و باعث اتش گرفتن اشپزخانه میشود.

کمی بعد بهار به هوش می اید و با ترس اتش را خاموش میکند‌

بهار به یاد می اورد که روزی با سارپ اولین دعوای زندگیشان را کرده بودند.

سارپ اصرار داشت پیش مادر بهار بروند و رابطه شان را بهتر کنند تا اگر روزی اتفاقی برایشان بیفتد کسی باشد که به بچه هایشان کمک کند.

اما بهار مخالف بود.

صبح بهار به همراه بچه ها به در خانه خدیجه میرود و انور از دیدن انها خوشحال میشود.

خدیجه میگوید اینجوری بیخبر میان خونه؟

بهار میگوید که من فقط اومدم که یه چیزی بخوام.

ما میخوایم اینجا با شما زندگی کنیم.
من دیگه از پس زندگی برنمیتم.

انور میخواهد قبول کند اما خدیجه میگوید به ما چه ربطی داره؟
بنظرت من اجازه اینو میدم؟؟؟
اجاره خونت چقده؟
اگه بت نم پرداختش کنم.

بهار میگوید مشکل فقط اجاره نیست.

خدیجه میگوید تنها کاری که میتونم برات کنم اینه که بهت پول بدم.حالا هم لطفا برو.

بهار از جایش بلند نمیشود و خدیجه عصبانی میشود.

انور سعی میکند خدیجه را ارام کند.

شیرین از اتاقش بیرون می اید و میگوید من دلم میخواد با خواهرم زندگی کنم.

خدیجه تعجب میکند و انور به او خیره میشود.

خدیجه روبه بهار میگوید تا اخر عمر که همینجوری نمیمونه یه شرط هم دارم وسایل شوهر فوت کرده ات رو تو این خونه نیار.

بهار قبول میکند

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قست سریال زن لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت ۴۳ مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *