خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 100

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 100 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 92

سریال زن قسمت 100

حکمت به اتاق پیامی می رود و با عصبانیت می گوید: «اگه امشب سر انگشتت هم به جیدا بخوره دستاتو میبرم! »

ییامی می گوید: «مگه میشه من به عشق تو چشم داشته باشم داداش؟ »

حکمت می گوید: «اون زن عشق من نیست! من به تو اعتماد دارم به اون زن اعتماد ندارم! »

عمران به اتاق جیدا می آید و با دیدن بهار می پرسد که کیست؟

بهار وانمود می کند که از دیدن عمران تعجب کرده و جیدا توضیح میدهد که بهار دختر خیاطش است.

بعد هم برشان را خواهر و ییلز را آرایشگرش معرفی می کند. عمران هم می گوید که ییلز او را هم آرایش کند و موهایش را درست کند!

بعد از رفتن عمران، ییلز عصبی می شود و می گوید که اصلا شینیون بلد نیست و نمی داند چه کند!

وقتی عمران برمی گردد بهار فکری به سرش می زند و می گوید: «آبجی عمران تو چشات پف کرده. من رو چشات چای کیسه ای میذارم تا پفش بخوابه… باشه؟ »

عمران هم قبول می کند و همان موقع جیدا به جای ییلز موهای عمران را درست می کند و بعد هم آرایشی مسخره ای روی صورتش می نشانند.

بعد هم جیدا و ییلز کبودی های بهار را با آرایش می پوشانند و لباسش را هم تنش می کنند.
از طرفی خدیجه به در خانه ی بهار، زن شوهر سابقش می رود و با دختر او روبرو می شود که می گوید مادرش در خانه نیست.

خدیجه هم می گوید که بعدا دوباره سر خواهد زد.

شب که همه آماده شده اند عارف با دیدن بهار مجذوب او می شود و بعد هم بازو در بازو راهی مجلس می شوند.

برشان با دیدن آنها با نفرت نگاهشان می کند. بعد هم پیش موسی می نشیند و ییلز با دیدن او در کنار موسی عصبی می شود!

بالاخره عروس و داماد هم می آیند و عقد خوانده می شود.

دوروک با دیدن آنها ناراحت می شود. بعد هم جیدا و پیامی می رقصند و عارف هم از بهار می خواهد تا با هم برقصند و برشان با دیدن آنها ناراحت می شود.

موسی هم از ییلز می خواهد با هم برقصند و ییلز با کمال میل قبول می کند و خوشحال می شود.

بعد هم دوروک می رود تا با جیدا برقصد. عمران هم از پیامی می خواهد با برشان که خواهر جیدا معرفی شده برقصد…

انور هم با نیسان می رقصد و همگی دور هم شادی می کنند!

شیرین هم مدام کابوس می بیند و بعد از خواب می پرد و به حیاط خلوت می رود و احساس خفگی می کند و با گریه و فریاد مادرش را صدا می زند.

خدیجه سراغ او می رود و در آغوشش می گیرد. شیرین می گوید: «مامان من سارپ رو دیدم…. »

خدیجه تعجب می کند و شیرین همه چیز را برای مادرش تعریف می کند. شیرین فکر می کند که مادرش او را باور نمی کند و سعی می کند مدرکی به او نشان بدهد و عکس سارپ را به خدیجه می دهد و می گوید که زودتر برود و از ماهیر بپرسد که این همان شخص آن روزی است یا نه؟

خدیجه هم با ترس به دستشویی می رود و به سزایی زنگ می زند و می گوید که حال شیرین خیلی بد است و توهم می بیند.

بعد هم هردو به سراغ ماهیر می روند اما او مغازه را بسته و شیرین با صدای بلند گریه می کند.

او که میداند مادرش حرف هایش را باور نمی کند چیزهایی را که در مانیتور دیده را برایش تعریف می کند و خدیجه خشکش می زند…

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 100 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 101 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

 

 

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *