خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 208

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 208 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 178

سریال زن قسمت 208

سارپ قسم می خورد که آن عکس ها ساختگی بوده اما بهار اصلا حرف او را باور نمی کند. سارپ عصبی می شود و می گوید: «تو به خاطر این که حرف های شیرین رو باور میکنی داری زندگیمو نابود میکنی! » بهار فریاد می زند: «تو میدونی من با چیا سر و کله زدم؟ زندگی تو نابود شده؟! »

وقتی دعوای آنها بالا می گیرد عارف سعی می کند جلو برود اما قیسمت این اجازه را به او نمی دهد و انور به سمتشان می رود تا آنها را از هم جدا کند و می گوید: «بچه ها میشنون. بعدا حرفاتونو بزنین. »

سارپ رو به بهار می گوید: «تو به خاطر این که میخوای با اون قهوه چی باشی باورم نمیکنی درسته؟ چون باور نکردن به کارت میاد! » بهار نگاه عصبانی ای به او می اندازد و بعد به سمتش حمله می کند که انور مانعش می شود و بهار از ته دل به او می گوید: «ازت متنفرم. »

بعد هم وارد خانه می شود که جیدا را همراه آردا می بیند و ذوق جیدا او را هم خوشحال می کند.

شیرین با سر و صورت سوخته و قرمز شده از دستشویی بیرون می آید که با سارپ روبرو می شود.

سارپ با نفرت به او خیره می شود و به سمتش می رود که شیرین فریاد زنان و بدون توجه به پشت سرش قصد دویدن می کند که با عمو ختنه چی! برخورد می کند و رویش می افتد که باعث می شود دست پیرمرد بشکند و جشن کنسل می شود.

دوروک با ناراحتی به نظیر می گوید که جشنش کنسل شده و نظیر می گوید: «تو ناراحت نباش. اگه بخوای یه عمو ختنه چی دیگه برات صدا میکنم. فقط تو خوشحال باش. » دوروک لبخند می زند و قبول می کند. بعد نظیر از او خداحافظی می کند.

موقع ختنه، دوروک می گوید می خواهد ساقدوشش در ختنه عارف باشد.

با اینکه سارپ از این حرف ناراحت می شود اما به خاطر دوروک قبول می کند.

بالاخره دوروک ختنه می شود و همه با خوشحالی به او تبریک می گویند.

شب موقع برگشت، سارپ مسئول برداشتن هدیه ها و اسباب بازی های دوروک می شود و از عارف به خاطر لطفی که همراه قیسمت در حقش کرده و آزاد شده تشکر می کند. عارف با عصبانیت می گوید: «دعا کن امروز جشن بچه ها بود! » سارپ به سمتش می رود و می گوید: «وقتی مثل آدم باهات حرف میزنم درست صحبت کن. »

عارف می گوید: «اگه آدم بودی مثل آدم باهات حرف میزدم! » و با هم گلاویز می شوند و سارپ فریاد می زند: «دست از سر زن و بچه م بردار! »

عارف هم می گوید: «خجالت نمیکشی با این بی آبرویی هایی که بوجود میاری بهار رو ناراحت میکنی؟ من پیشش میمونم! »

انور دوباره به سمت آنها می رود و جدایشان می کند و از عارف خواهش می کند تا برود. بعد هم قلبش اذیتش می کند که خدیجه او را داخل می برد.

شیرین با پررویی اسب عروسکی ای که عارف برای دوروک خریده را به سارپ می دهد و می گوید: «کادوی عارف یادت نره! » سارپ با عصبانیت اسب را از دست او می گیرد و روی زمین می کوبد و پاره پاره اش می کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 208 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 209 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *