خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 114

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 114 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 92

سریال زن قسمت 114

بهار وقتی به خانه می رسد عارف را می بیند که رو کاناپه خوابش برده و رویش پتو می کشد و خودش هم تا صبح خوابش نمی برد.

از طرفی خدیجه در خانه به عکس انور نگاه می کند و آرام اشک می ریزد و طاقت نمی آورد و دوباره به بیمارستان برمی گردد.
عارف صبح بیدار می شود و بچه ها به او پیشنهاد می دهند تا برای مادرشان صبحانه اماده کنند.

عارف هم قبول می کند. بهار وقتی میز صبحانه ای را که عارف و بچه ها برای او چیده اند را می بیند خوشحال می شود و همگی دور هم صبحانه می خورند.

بچه ها از مادرشان می خواهند تا عارف همیشه خانه انها بماند و بهار با خجالت به عارف خیره می شود.

پیریل و سارپ دور میز صبحانه نشسته اند که ژولیده هم به آنها ملحق می شود و در حالی که به پیریل خیره شده می گوید: «دیشب خواب بهارو دیدم… » پیریل با وحشت به او خیره می شود و بعد هم به آشپزخانه می رود و با نگرانی به رفتار ژولیده فکر می کند.

صبح، کسی در خانه خدیجه را می زند و شیرین وقتی در را باز می کند، شخصی پاکتی پول به سمت او می گیرد و می گوید: «آقا سوهات به خاطر کمکت تشکر کردن! »

شیرین می گوید: «من پول شمارو نمیخوام! قول داده بود به بابام آسیبی نرسه ولی سر حرفش ناایستاد! »

نگهبان دست شیرین را فشار می دهد و به زود پاکت را به او می دهد. شیرین با استرس نمی داند پاکت را کجا بگذارد و گریه می کند و در آخر پاکت را داخل کیفش می گذارد.

عارف بهار را به بیمارستان می رساند بهار با دیدن خدیجه او را در آغوش می گیرد و از او تشکر می کند و می گوید: «میدونم به خاطرم چیکار کردی… رفتی با التماس از دختر زن بابام خواستی تست بده… »

خدیجه چشمانش پر از اشک می شود و می گوید: «من واسه تو هیچ کاری نکردم… »

بهار دوباره او را در آغوش می گیرد و می گوید: «نگو اونجوری… همه چی گذشته. من میدونم چقدر دوسم داری… منم دوست دارم مامان. »

شیرین هم همان موقع به بیمارستان رسیده و وقتی آنها را در آغوش هم می بیند با خشم به نگاهشان می کند. بعد هم هرسه منتظر می مانند تا به ملاقات انور بروند. پرستار آنها را صدا می زند و می گوید: «فقط یه نفر میتونه به دیدنشون بره و آقا انور خواستن سارپ رو ببینن. »

همگی تعجب می کنند و شیرین با نگرانی می گوید: «حتما هذیان گفته. اون کسی که میگه مرده.. »

پرستار هم خدیجه را با خود می برد تا به دیدن انور برود.

بهار کنار شیرین می نشیند و می گوید: «در حال حاضر مهم نیست چه حسی بهم داریم.

تنها کاری که از دستمون برمیاد اینه که کنار مامان باشیم.. میتونی اینکارو کنی دیگه؟ » شیرین فقط به او نگاه می کند.

خدیجه وقتی انور را می بیند انور به او می گوید: «من سارپو دیدم خدیجه… »

خدیجه از او می خواهد که فعلا حرفش را نزنند و انور می گوید: «من چندتا سفارش داشتم خدیجه ییلز و جیدا نمیتونن به تنهایی کارو پیش ببرن. توام کمکشون میکنی؟ » خدیجه قبول می کند.

سارپ قصد دارد گوشی را خودش به بیمارستان ببرد و پیریل از او می خواهد این کار را نکند. سارپ هم می گوید: «دلیلی برای نرفتنم نیست. پدر و مادر و خواهر بهار میدونن زنده م. باید یه توضیح بهشون بدم. »

ییلز و جیدا مشغول برش پارچه ها هستند که برشان هم به خانه جیدا می آید. جیدا زیاد روی خوشی به او نشان نمی دهد و برشان سعی می کند کمکشان کند. ییلز زیاد راضی نیست اما جیدا می گوید: «دستش سریعه بذار کمکمون کنه. »

کمی بعد هم خدیجه و بهار به آنجا می آیند و بهار بچه ها را پس می گیرد و خدیجه هم پارچه ها را از جیدا و ییلز می گیرد تا خودش کارها را پیش ببرد.

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 114 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 115 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *