خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 128

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 128 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 92

سریال زن قسمت 128

سارپ بچه هایش را برای مدت طولانی در آغوش می گیرد و اشک می ریزد. دوروک کمی بعد با تعجب به او خیره می شود و دستش را روی صورت پدرش می کشد و می گوید: «این رویاست؟ تو میای و بعد وقتی از خواب بیدار میشیم میری… »

سارپ با ناراحتی به او خیره می شود. نیسان که از دیدن او زبانش بند آمده با لکنت او را بابا صدا می کند و بعد با گریه می گوید: «من واسه بابا گفتن دلم خیلی تنگ شده بود…. »

سارپ محکمتر او را به آغوش می کشد همگی اشکی می ریزند. عارف از دیدن این صحنه قلبش به درد می آید و نمی داند چه کند. از طرفی شخصی که عظمی مامور کرده بود تا به محض دیدن سارپ به او زنگ بزند، سارپ را می بیند و به گوشه ای می رود تا به عظمی زنگ بزند.

مونیر به سمت او می رود و اسلحه اش را رو به او می گیرد و تهدید می کند و می گوید: «میدونی خیلیا هستن که خالی شدن گلوله تو معدشون را به پول ترجیح میدن! »

مونیر در جیب آن شخص پول می گذارد و آن مرد از او فاصله می گیرد. مونیر سراغ سارپ می رود و جلوی همه به او می گوید: «آلپ باید بریم قضیه خیلی جدیه همین الان باید بریم. » سارپ چیزی نمی گوید و مونیر ادامه می دهد: «آلپ باید بریم پیش پیریل و بچه ها! »

نیسان و دوروک بیشتر خودشان را به پدرشان می چسبانند و سارپ بر سر مونیر فریاد می زند و می گوید: «اسم من سارپه! تا زنمو نبینم هم هیچجا نمیرم! » مونیر باز هم از او خواهش می کند و سارپ با دیدن آدم عظمی که به او خیره شده رو به بچه ها می گوید که می رود اما زود برمی گردد.

بچه ها دلشان نمی خواهد او برود و گریه می کنند اما سارپ به آنها قول می دهد که پیششان برگردد و همراه مونیر می رود و اما سوار ماشین مونیر نمی شود و می گوید که خودش چند روز دیگر پیش پیریل خواهد آمد.

مونیر به سوات زنگ می زند و می گوید که سارپ بچه هایش را در بیمارستان دیده. سوات عصبانی می شود و از مونیر می خواهد سارپ را فورا پیش او ببرد اما مونیر می گوید که سارپ رفته است و او هم نتوانسته جلویش را بگیرد.

سارپ به خانه خدیجه می رود و روی مبل دراز می کشد و به صداس بلندی گریه می کند.

همه در غم و اندور در کافه تریا نشسته اند و دوروک و نیسان هم کنارشان به خواب رفته اند.

جیدا می پرسد که حالا باید چه کنند و به بهار چه بگویند.

همه سکوت می کنند و ییلز می گوید: «نمیدونم بالاخره اون شوهر بهاره. »

عارف عصبی می شود و می گوید: «اون شوهر بهار نیست. ما نامزد کردیم. » همگی تعجب می کنند و ییلز می گوید: «اون فقط یه انگشتره بذا بچه ها بهونه باباشونو بگیرن اون وقت میفهمی! »

خدیجه با صدای بلند می گوید: «اون وقتی نیسان و دوروک گشنه سر رو بالش میذاشتن، اصلا به فکرشون نبوده و با زن و بچه هاش زندگی میکرده! »

نیسان که از خواب بیدار شده این را می شنود و با ناراحتی از خدیجه می پرسد که آیا پدرش بچه های دیگری دارد؟

خدیجه نمی داند چه بگوید و فقط جلو می رود و او را نوازش می کند. همان موقع ژاله می آید و می گوید که بهار حالش خوب است و به هوش امده. نیسان از او می خواهد که او را به دیدن مادرش ببرد.

نیسان با دیدن مادرش او را محکم در آغوش می گیرد و گریه می کند. بهار با خوشحالی او را بغل می کند و وانمود می کند که حالش خوب است و دردی ندارد. نیسان قصد ندارد به خاطر سلامتی مادرش چیزی درمورد سارپ بگوید و فقط از مادرش می پرسد که آیا او مادر بچه های دیگری خواهد شد؟

بهار تعجب می کند و جواب می دهد که بچه های او فقط نیسان و دوروک هستند و بعد از رفتن نیسان با ناراحتی به فکر فرو می رود. او که فکر می کند نیسان به خاطر نامزدی او با عارف این را گفته، به حلقه اش خیره می شود.

پیریل نصفه شب بدون اینکه کسی چیزی بفهمد از خانه امن بیرون می زند و با ماشین به مقصد نامعلومی می رود.

دوروک از وقتی سارپ را دیده با بدخلقی فقط دلش می خواهد بخوابد تا بلکه پدرش را در خواب و رویا ببیند.

او حتی وقتی نیسان با ناراحتی می خواهد تا همه شان با هم در خانه خدیجه صبحانه بخورد این اجازه را نمی دهد و می گوید که به خانه برگردد.

جیدا همراه انور وارد خانه می شوند و جیدا وقتی وارد آشپزخانه می شود با سارپ روبرو می شود و فورا این را به انور می گوید. انور با عصبانیت سراغ سارپ می رود و می گوید که چه می خواهد؟ سارپ می خواهد تا بهار را نبیند جایی نخواهد رفت!

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 128 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 129 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *