خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 184

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 184 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 178

سریال زن قسمت 184

شیرین وقتی جیدا را می بیند که با پررویی روی مبلشان لم داده و قهوه می نوشد حرص می خورد و می گوید: «پررو بودن حتما همچین چیزیه! »

جیدا هم جوابش را پس می دهد و می گوید: «نه پررو بودن چشم داشتن به شوهرخواهرته! »

ایدیل که دم در اتاقش بوده این حرف را می شنود و با تعجب به آنها خیره می شود.

خدیجه با نگاهی سرزنش امیز به جیدا خیره می شود و جیدا کمی شرمنده می شود.

شیرین هم بدون حرفی وارد آشپزخانه می شود و حرص می خورد و بعد با عصبانیت کیسه آرد را پاره می کند که روی سر و صورت خودش هم می ریزد.

ایدیل به جیدا نزدیک می شود و می گوید که نگران امره است که عاشق کسی مثل شیرین شده.

جیدا از او می خواهد دخالت نکند و سرش توی کار خودش باشد.

شیرین هم پنهانی از پشت سر آنها و چهار و دست و پا خودش را به حمام می رساند و همان موقع انور وارد خانه میشود.

جیدا با خوشحالی به سمتش می رود و او را در آغوش می گیرد.

انور به خدیجه می گوید که کارش در میوه فروشی را رها کرده و خدیجه از این بابت خوشحال می شود.

جیدا هم می گوید: «من یه پیشنهادی دارم. داداش انور تو برو قهوه خونه عارف رو دوباره راه بنداز که هم قهوه خونه بسته نمونه و هم تو کاری داشته باشی واسه انجام دادن. »

خدیجه هم این پیشنهاد را قبول می کند و انور از اینکه جیدا به فکر او است تشکر می کند و سعی می کند او را برای شام نگه دارد اما جیدا نگاهی به خدیجه می اندازد و میگوید که برای شام با کسی قرار دارد و فورا خانه را ترک می کند.

شیرین وقتی این را می شنود با ناراحتی به مادرش می گوید که حتما جیدا با امره قرار شام دارد و حرص می خورد.

ساعتی بعد شیرین ده هزار لیر را برمیدارد و به اتاق ایدیل می برد و به سمتش می گیرد.

ایدیل لبخندی می زند و می گوید: «این حق السکوته؟ دیگه به پول تو نیازی ندارم! »

شیرین عصبانی می شود و می گوید: «آدم بدی رو برای دشمن شدن انتخاب کردی! » و می رود.

صبح انور به قهوه خانه می رود که جیدا از شب قبل همه چیز را برایش تمیز و آماده کرده و با ذوق می رود تا برای آنجا وسایل مورد نیاز را هم بخرد.

انور در آخر به خاطر مهربانی و صداقت او تشکر می کند و قول می دهد که روزی دوباره مثل قدیم با بهار و عارف و بچه ها دور هم جمع خواهند شد و آردا را هم پیش خودشان می اورند.

جیدا لبخندی می زند و وقتی پشتش را به انور می کند که برود بغضش را به سختی فرو می خورد.

سر میز شام، پیرل پنهانی یکی از چاقوی های روی میز را در آستینش پنهان می کند.

بهار این صحنه را می بیند و از نظیر اجازه می گیرد تا پیرل را به اتاقش ببرد و در مسیر از او می خواهد که چاقو را کنار بگذارد اما پیرل می گوید که قصد دارد او را بکشد.

بهار به هر سختی چاقو را از او می گیرد و در اتاقش از او می خواهد که قوی باشد چون یک مادر است.

صبح، عظمی به بهار می گوید که نیسان و دوروک را برای خوردن صبحانه پایین بفرستد و خودش به اتاق پذیرایی برود.

بهار کمی نگران می شود و به اتاق که می رسد کمی بعد پیرل هم سر می رسد.

نظیر مقابل پیرل عینک پدرش را می گذارد و پیرل با نگرانی و بغض به آن خیره می شود اما نظیر می گوید که فعلا پدرش زنده است و بعد به حلقه انگشت پیرل چشم می دوزد و می گوید: «حلقه قشنگیه. به جای حلقه پسرم این حلقه رو انداختی درسته؟ »

بعد حلقه ای که مرت برای پیرل خریده بود را بیرون می آورد و نشان آن دو می دهد و مقابلشان می نشیند و می پرسد: «میدونم کلی سوال تو ذهنتون دارین. الان هرکدومتون حق دارین یه سوال ازم بپرسین. » بهار و پیرل همزمان اسم سارپ را می آورند. پیرل می پرسد: «سارپ کجاست؟ »

نظیر می گوید که سارپ همانجاست و فعلا هم زنده است.

بهار هم می پرسد: «میخواین بکشینش؟ » نظیر می گوید: «دلیلی برای نکشتنش ندارم! »

بهار می گوید: «اون این همه سال با فکر این که ما مرده بودیم زندگی کرده و تاوان کارهاشو یه بار پس داده. خواهش میکنم ببخشینش. »

پیرل هم می گوید: «اون واقعا آدم خوبیه. »

نظیر لبخندی می زند و می گوید: «سارپ چقدر خوشبخته که دوتا زنش هم انقدر دوستش دارن! شماها حاضرین به خاطر سارپ هرکاری بکنید؟ »

پیرل بدون مکث می گوید که حاضر است و بهار کمی فکر می کند و او هم قبول می کند.

نظیر حلقه ای که مرت برای پیرل خریده بود را به سمت آن دو می گیرد و می گوید: «مثلا حاضرین با من ازدواج کنین؟ »

هردو با نگرانی و ترس و تعجب به نظیر خیره می شوند…

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 184 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 185 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *