خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 185

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 185 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 178

سریال زن قسمت 185

نظیر با لبخند منتظر است تا ببیند چه کسی پیشنهاد او را قبول می کند. پیرل با عصبانیت رو به او می گوید: «تو چجوری میتونی همچین چیزی از ما بخوای؟ من نامزد پسرت بودم. »

بهار هم که تمام مدت سکوت کرده بوده به آرامی رو به نظیر می گوید :«اما من از طرف خودم قول دادم که هرکاری به خاطر سارپ میکنم. این پیشنهاد شما بچه هارم تحت تاثیر قرار میده.. » پیرل با عصبانیت رو به او می گوید: «بچه های من چی؟ »

بهار می گوید که منظورش این نیست و نظیر از انها می خواهد ساکت باشند و بعد خیلی جدی می گوید: «پس میخواین مرگ سارپو ببینین؟ اگه بخواین ده دقیقه دیگه این کارو براتون انجام میدم! » بهار و پیرل مانع او می شوند و بعد بهار می گوید: «ببینید آقا نظیر من و بچه هام تو ماجراهای اینا هیچ گناهی نداشتیم و بی گناه بودیم. »

پیرل باز با عصبانیت رو به او می گوید: «همه چیز به خاطر خواهر تو شروع شد. من فقط مردی رو که نمیشناختم نجات دادم. کسی که باید باهاش ازدواج کنی بهاره! چون سارپ اصلا منو دوست نداره و هنوزم عاشقانه بهارو میخواد! »

بهار به پیرل خیره می شود و بعد نظیر می گوید: «اینم بگم که با این ازدواج هم سوات و عارف نجات پیدا میکنن! »

بهار با بغض می پرسد: «عارف؟ مگه اونم اینجاست؟ »

نظیر می گوید: «نه. زندونه. به جرم قتل یکی از همسایه ها که اسمش ییلز بود! »

بهار با عصبانیت و بغض می گوید: «ییلزو شما کشتین و بعد جرم رو انداختین گردن آدم بی گناهی مثل عارف؟! شما چجور آدمی هستین! باید با پیرل ازدواج کنین. همه چیز به خاطر اینا شروع شد! » پیرل و بهار شروع به بحث می کنند و نظیر بلند شده و رو به ان دو می گوید: «از اینکه نمیتونین به توافق برسین ناراحت میشم! پس خودم یکیتونو انتخاب میکنم! » و به طبقه بالا می رود.

بها با ناراحتی سر میز صبحانه پیش بچه هایش می رود.

نیسان به مادرش می گوید که کش موهایش را گم کرده و بهار می گوید که کش دیگری برایش جور می کند اما نیسان گریه اش می گیرد و می گوید که آن کش برایش خیلی به خصوص است چون کش سر ییلز بوده که آن را به نیسان داده.

بهار بغض می کند و نیسان را در آغوش می گیرد و کمی بعد دوروک کش سر را از جیبش بیرون می آورد و به نیسان می دهد.

نیسان از او می پرسد که کش دست او چه می کند و دوروک می گوید: «من میخواستم مثل عمو نظیر موهام بلند شه تا بتونم از پشت ببندمش! »

خدمتکارها این را می شنوند و قربان صدقه ی دوروک می روند اما نیسان از دست دوروک عصبانی می شود و بهار هم چیزی نمی گوید.

نظیر به اتاقی که سارپ و سوات و مونیر را نگه میدارند می رود.

سارپ با نگرانی از او در مورد دوروک می پرسد و نظیر می گوید که دوروک حالش خوب است و بعد لبخندی میزند و می گوید: «یه خبر خوبم براتون دارم. امیدوارم واسه عروسیم حسابی شیک بپوشین! »

سارپ می پرسد که قضیه چیست و نظیر می گوید: «هنوز معلوم نیست عروس زن سابقت باشه یا فعلی! »

و می رود. سارپ و سوات با تعجب و ناراحتی به هم خیره می شوند و سوات می گوید: «اون نمیتونه با پیرل ازدواج کنه! حتما بهارو انتخاب میکنه! »

پیرل به در اتاق بهار می رود و از او می خواهد بیاید تا با هم صحبت بکنند.

بهار با بی میلی به راهرو می رود و پیرل می گوید: «بهار تو باید پیشنهادشو قبول کنی.

اگه تو باهاش ازدواج کنی باهات کاری نداره و ممکنه بعدها آزادت کنه اما اگه منو اینجا نگه داره جونم رو به لب میرسونه! در ثانی شما همین الانش هم بدبخت و آواره هستین. میتونی از او فلاکت بیرون بیای و همه جا به اسم همسر نظیر کورکماز با احترام باهات برخورد میشه! »

بهار پوزخندی می زند و پیرل ادامه می دهد: «اگه قبول کنی بهت پول زیادی میدم که وقتی نظیر آزادت کرد بتونی به عنوان یه زن پولدار به زندگیت ادامه بدی بهار… »

بهار چیزی نمی گوید و به اتاقش برمی گردد.

نظیر متوجه می شود که زنی به اسم قیسمت اوجی در مورد او و حتی مرگ مرت تحقیق می کند و به نتایجی هم رسیده و از این بابت عصبانی می شود و از افرادش می خواهد تا زودتر امار کامل قیسمت را به او بدهند. عظمی وقتی این موضوع را می فهمد به فکر فرو می رود…

از طرفی قیمست به خواست عارف سراغ انور می رود و از او می خواهد فردا برای ملاقات عارف به زندان بیاید و این قضیه را به کسی نگوید چون جزو فامیل درجه یک عارف نیست و در واقع کار غیر قانونی ای انجام می دهند. انور هم قبول می کند.

نظیر دوباره شب، به اتاق سارپ و بقیه می رود و سارپ از او می پرسد: «قضیه ازدواجت، دروغ بود نه؟ » نظیر جواب می دهد نه و سارپ به او حمله می کند. افراد نظیر سارپ را عقب می رانند و نظیر به سمت سارپ اسلحه می کشد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 185 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 186 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *