خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 188

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 188 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 178

سریال زن قسمت 188

بهار در خانه ی خدیجه را می زند و خدیجه و انور که خواب هستند از جا می پرند.

خدیجه به دلش می افتد که حتما بهار پشت در است و وقتی در را باز می کند و با بهار و بچه ها روبرو می شود خیلی خوشحال می شود.

انور هم به سمت آنها می آید و همه شان را در آغوش می کشد. شیرین با شنیدن اسم آنها کمی نگران می شود.

اما بعد به سمتشان می رود و به ظاهر با مهربانی در آغوششان می گیرد. بعد همه تازه یادشان می افتد که سارپ هم دم در است و به سمتش برمی گردند.

سارپ می گوید که آمده بهار و بچه ها را برساند و خودش برود. نیسان با ناراحتی می گوید: «بری دیگه نمیای؟ » سارپ می گوید فردا دوباره همدیگر را خواهند دید.

اما نیسان گریه می کند و می گوید: «پس برو و دیگه نیا. اگه میخوای همیشه اینجوری باشی برو.»

گریه ی او شدت می گیرد و بهار سعی می کند او را آرام کند و بعد می گوید: «نیسان بابات هیچ جا نمیره. امشب پیش ما میمونه. »

خدیجه و انور هم به ناچار و به خاطر نیسان قبول می کنند و بچه ها پدرشان را در آغوش می گیرند. انور فورا با خوشحالی با جیدا تماس می گیرد و جیدا که خواب بوده موقع جواب دادن گوشی صدای بهار را می شنود و با خوشحالی و هیجان شروع به صحبت با او و بچه ها می کند و بعد دوروک می گوید: «با بابام هم صحبت کن. »

جیدا کمی عصبی می شود و سارپ هم که معذب شده به دوروک می گوید که جیدا را نمی شناسد و درست نیست صحبت بکنند. اما با اصرار دوروک سارپ مجبور می شود با جیدا صحبت بکند و جیدا به محض شنیدن صدای او فریاد می زند: «لعنت بهت! تو اونجا چیکار میکنی؟ »

سارپ وانمود می کند که حال و احوالپرسی می کنند و بعد بهار گوشی را می گیرد و به جیدا می گوید که بعدا صحبت خواهند کرد اما جیدا فریاد می زند: «یعنی چی که اون اونجاست؟ شما از رو جنازه ییلز رد شدین و تشکیل خانواده دادین؟! » و بهار گوشی را قطع می کند.

شیرین در اتاقش فالگوش ایستاده که خدیجه به اتاق او می رود و با باز کردن در، در به صورت شیرین می خورد و از درد به خودش می پیچد اما زود به مادرش می گوید که باید انها را از خانه بیرون بکند و وقتی خدیجه می گوید که نمی تواند، شیرین بیشتر عصبی می شود.

قیسمت به خاطر اینکه حرفش پوچ از آب درآمده و دادستان حسابی سر آن عصبانی شده، کلافه است.

همان موقع انور با او تماس می گیرد و با خوشحالی می گوید که بهار و بچه ها برگشته اند و قیسمت تصمیم می گیرد همان شب به انجا برود.

وقتی انور به بهار و خدیجه می گوید که وکیل عارف قرار است به دیدنشان بیاید و سارپ کمی عصبی می شود.

بالاخره قیسمت از راه می رسد و وقتی بهار را می بیند به او می گوید که عارف حسابی نگران او بوده و این بیشتر سارپ را عصبی می کند.

او از قیسمت می پرسد که وکیل عارف به آنها چه ربطی دارد و قیسمت می گوید: «یعنی شما از اتفاق هایی که افتاده خبری ندارین؟! عارف به خاطر شما و به جرم کشتن ییلز افتاده زندون! »

سارپ با تعجب می پرسد که این موضوع به او چه ربطی دارد؟ و قیسمت در حالی که نگاه معناداری به بهار می کند می گوید: «زندون موندن عارف برای کی از همه بیشتر منفعت داره؟! » اما بعد بحث موضوع را عوض می کند و می پرسد که چطور شده آنها آزاد شده اند؟

بهار می گوید که نمیداند چون به ناگهان از انها خواسته اند بروند اما شاید دوروک بداند. و تعریف میکند که وقتی او و نیسان با نگرانی در حال بیرون رفتن از خانه بوده اند دوروک خیلی مطمئن گفته که به خانه می روند و بعد هم وقتی نظیر را دیده او را محکم در آغوش گرفته و نظیر هم با مهربانی استخوان جناغی به دست او داده است!

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 188 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 189 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *