خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 242

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 242 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 178

سریال زن قسمت 242

جم به برشان می گوید که آزاد است و می تواند به خانه ی خودش برگردد اما باید پدرش را هم با خود ببرد. خوشحالی برشان به عصبانیت تبدیل می شود.

بعد هم جم از بهار می خواهد پایین بیاید. بهار با نگرانی به سمت ماشین جم که پایین پارک شده می رود.

شیرین از پنجره آنها را می بیند و حتی جم را می شناسد. او فورا سراغ انور می رود و می گوید:« به خاطر یه اشتباه حتی حاضر نیستی خونه برگردی و بینی منو! تو فکر میکنی من خیلی بدذات و پلیدم اما بهار یه فرشته ی بی نقصه درسته؟ »

انور با عصبانیت می گوید:« آره همین فکرو میکنم! » شیرین هم می گوید:« پس اون بهاری که فکر میکنی فقط با بچه هاش بازی میکنه چرا چند دقیقه پیش این وقت شب با جم رفت بیرون؟! » انور فکر می کند او چرت و پرت می گوید اما از طرفی هم ذهنش درگیر می شود.

جم در ماشین از زیبایی بهار تعریف می کند و بعد کیف دستی دیگری به او می دهد و می گوید: «باید بری یه انجمن خیریه و اسمت رو عایشه بگی! و این کیفی که بهت میدم رو با کس دیگه ای که عین این کیف رو داره عوض کنی! اصلا کار سختی نیست. »

بهار با ترس می گوید: «اما من نمیتونم این کارو بکنم. شما گفتین این آخرین کارو با هم انجام میدیم! »

جم می گوید:« این کارو به خاطر نیسان و دوروک انجام بده! » ناگهان قیافه بهار جدی می شود و می گوید:« من به خاطر بچه هام هرکاری میکنم. »

جم می گوید:« مثلا آدم میکشی؟ » بهار می گوید:« آره این کارم میکنم. »

انور در خانه ی بهار می رود و وقتی می بیند کسی در را باز نمی کند در خانه ی جیدا را می زند.

جیدا با دستپاچگی می گوید که بهار خانه نیست و پیش فضیلت است تا در مورد داستان صحبت بکنند.

انور با تردید به او خیره می شود و بعد هم می رود. نیسان که حرف های انها را شنیده با تعجب از جیدا می پرسد:« مامان من که اونجا نرفته چرا دروغ گفتی؟! »

جیدا می گوید که از دهنش پریده و مسئله را ماست مالی می کند! جیدا بعد از ان به در خانه ی امره می رود و وقتی می بیند خانه نیست همانجا منتظرش می نشیند.

فضیلت پاکتی که برای آمده را باز می کند و با عکس جواهراتش در مغازه همراه یادداشتی که نوشته: مراقب آدم هایی که میارین خونه باشید! روبرو می شود.

او با ناراحتی به سمت کمدش می رود و جعبه ای جواهرات را که خالی می بیند با ناراحتی روی زمین می نشیند.

بالاخره امره به خانه می آید. جیدا با خوشحالی مقابلش می رود و در مورد استعداد آردا و این که آموزش ویژه خواهد داشت صحبت می کند. امره بدون این که خوشحال بشود به او می گوید:« آردا بچه تو نیست. اونو به زودی ازت میگیرن و ما هم بچه خودمون رو پس میگیریم. »

و عکس بچه ای که مشخص شده بچه ی انهاست را به جیدا می دهد. جیدا بغضش می گیرد اما به عکس نگاه نمی کند.

بهار وارد جشن می شود و با نگرانی منتظر کسی که عین کیف او را دارد می گردد. اتفاقا او زنی را که پشتش به او است و همان کیف را به دوش دارد پیدا می کند اما زن از جلوی چشمش دور می شود.

بالاخره بهار بعد از کمی دنبال او گشتن دوباره پیدایش می کند و وقتی زن به سمت او برمی گردد بهار با قیسمت روبرو می شود. قیسمت هم او را می بیند و جا می خورد…

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 242 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 243 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *