خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 69

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 69 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زن قسمت 69

بالاخره شیرین می رود و خون می دهد.

خدیجه از این کار او خوشحال می شود و دوباره با دخترش نرم می شود و برایش صبحانه آماده می کند.

پیریل به پدرش می گوید:« من نمیتونم اینکه بهار و بچه هاش زنده ن رو به آلپ نگم. میدونم هم همین که بگم زنده ن اون بهارو انتخاب میکنه ولی من نمیتونم با دروغ زندگی کنم. »

سوهات می گوید: «تو فکر میکنی همین که زنده بودن اونارو به آلپ بگی فقط زندگی تو خراب میشه؟

زندگی خیلیا رو نابود میکنی. حتی شوهرت هم فکر میکنه که همه ی این چیزها از اول زیر سر تو بوده و اونو دشمن خودت میکنی. »

پیریل با ناراحتی به فکر فرو می رود.

شیرین صبح زود به آپارتمان بهار می رود و وقتی در را می زند انور در را باز می کند و شیرین با لبخند به او می گوید: «من خون دادم و اومدم از تو معذرت خواهی کنم. »

انور به او روی خوشی نشان نمی دهد و در را به روی او می بندد.

شیرین ناراحت می شود و از آپارتمان می رود و با دیدن عارف به روی او لبخند می زند و دست تکان می دهد.

عارف هم به او روی خوش نشان نمی دهد و زیر لب به او دیوانه می گوید.

شیرین کمی از آنجا دور می شود اما بعد دوباره برمی گردد و با لبخند در قهوه خانه عارف می نشیند و چایی می خواهد و وقتی می بیند عارف به او توجهی ندارد می گوید: «معلومه بهار اصلا چیزای خوبی درمورد من نگفته بهت. »

عارف می گوید: «بهار هیچی نگفته. چیزایی که خودم دیدم کافیه! »

شیرین او را شوهر خواهر صدا می زند و می گوید: «یه حسی بهم میگه قراره به زودی بابامو بابا صدا کنی! »

عارف از او می خواهد که از آنجا برود و شیرین با لبخندی خداحافظی می کند.

وقتی موسی و بهار همدیگر را در مدرسه دوروک می بینند، موسی به او می گوید که ژاله طلاق می خواهد.

بهار ناراحت می شود و موسی می گوید: «من باید یه کارایی انجام بدم و از تو هم کمک میخوام. »

شیرین وقتی مادرش را می بیند به او می گوید: «رفتم از بابام عذرخواهی کنم ولی اون درو روم بست. اونجا بهش خوش میگذره! به بهونه مواظب بهار بودن سرش با جیدا گرمه! »

خدیجه از این حرف او ناراحت می شود. همان موقع نسرین خانم، پیرزن فضول همسایه زنگ در خانه آنها را می زند و می گوید: «پس راسته که میگن انور با دختر جوونی فرار کرده! »

خدیجه از حرف های او اعصابش خرد می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 69 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 70 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *