خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت ۲۷ + زیرنویس فارسی و دوبله

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت ۲۷ را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زن قسمت ۲۷

موسی خان برخلاف ژاله تصمیم میگیرد برای خوشحال کردن بوراک هرکاری بکند.

برای همین وسایل شزرینی پزی میخرد و از ژاله میخواهد شب زودتر به خانه بیاید تا با کمک هم شیرینی هارا اماده کنند.

اما ژاله که از زندگیش راضی نیست بعد از تمام شدن کارش در اتاقی در بیمارستان مینشیند و باخود فکر میکند.

دکتر سینان وقتی ناراحتی اورا میبیند میفهمد که ژاله در زندگی شخصی اش مشکل دارد و خود را دز قبال بی توجهی به بوراک سرزنش میکند و میگوید منم فکر میکردم پدر خوبی نیستم برای همین طلاق گرفتم و حالا از خودم راضی ام و با بچه هام گاهی وقت میگذرونم ،تو هم نیاز داری با کسی درد و دل کنی.

او ژاله را با خود به بار میبرد تا حال و هوایی لوض کند.

موسی خان وقتی میبیند که ژاله به خانه نیامده به خیال این که کار او در بیمارستان طول کشیده خودش شروع به پختن شیرینی میکند

ژاله دوباره کنار سینان گریه میکند و میگوید موسی مرد خوبیه و به خانواده خیلی علاقه داره ولی من بخاطر این که از دست تو ناراحت و عصبانی بودم با اون ازدواج کردم.

سینان از حرف او خوشحال میشود و میگوید من نتونستم تنها زنی که دوسش داشتم رو خوشحال کنم و لبهای ژاله را میبوسد.

اما ژاله خودش را عقب میکشد و از او جدا میشود و به سمت خانه اش میرود.

انور به خدیجه میگوید من مطمئنم شیرین دروغ میگه و اون و سارپ از قبل همدیگه رو میشناختن.

خدیجه که از همه چیز خبر دارد سعی میکند انور را ارام کند و میگوید اون موقع اون خیلی جوون بود و مشکلات روحی داشت و حتی کارش به خود کشی کشید نباید اونو سرزنش کنیم.

بهار بعد از خواباندن بچه ها به اشپزخانه میرود تا برای مراسم فردای ان ها شیرینی درست کند اما سرش گیج میرود و بیهوش کف اشپزخانه می افتد.

صبح ساعت ۶ صبح به هوش می اید و سریع شروع به اماده کردن شیرینی ها میکند.

بهار شیرینی هارا جلوی پنجره میگذارد تا خنک شود ولی کبوتر ها ان هارا نوک میزنند و خراب میکنند.

بهار بیخبر از همه جا بچه هارا بیدار میکند اما وقتی بچه ها متوجه خراب شدن شیرینی ها میشوند بدون این که به مادرشان چیزی بگویند ان هارا داخل ظرف میریزند و با خود میبرند و از مادرشان بخاطر زحمت هایش تشکر میکنند.

از ان طرف ژاله هم صبح به خانه میرسد و با دیدن شیرینی های خوشگلی که موسی خان درست کرده شرمنده میشود.

بوراک با خوشحالی پدرش را در اغوش میگیرد و ژاله با ناراحتی به اتاق خوابش میرود.

عارف که به بچه ها قول داده بود تا به عنوان پدرشان در مدرسه حضور پیدا کند به موقع خودش را میرساند و با دیدن شیرینی های خراب شده فورا به دوستش زنگ میزند و با دستگاه پشمک فروشی دوستش وارد مدرسه میشود و بچه ها با دیدن او دورش جمع میشوند و نیسان و دوروک باخوشحالی شروع به فروختن پشمک به نفع بچه های بی سرپرست میکنند.

هنگام ظهر وقتی بهار به دنبال بچه ها به مدرسه میرود ناظم به او میگوید شما گفته بودین شوهرتون فوت شده اما مردی همراه بچه ها بود که نیسان اون رو پدر خودش معرفی کرد.

بهار عارف را همراه بچه ها میبیند و عارف با دیدن او کمی خجالت زده میشود.

انها همگی باهم به سمت محله و خانه شان میروند.

مرشان با دیدن انها با خشم به عارف نگا میکند بعد هگ به عارف زنگ میزند و قرار میگذارد تا باهم صحبت کنند.

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قست سریال زن لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت ۲۸ مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. اشکان گفت:

    واقعا متاسفم برای امثال شما که بدنبال این سریال های جلف و بی سر و ته هستید.اگر دنبال فیلم هستید لاقل چهارتا سریال و فیلم درست و حسابی رو بررسی کنید.آخه ترکیه سینما و فیلم داره که شما اینقدر علاقه دارید به این سریال های مزخرف؟
    همش تکراری همش خیانت و کثافت کاری
    یه ذره لاقل رشد کنید و چهارتا فیلم درست و حسابی آمریکایی یا اروپایی سطح بالا رو بزارید خوب.حالمون بهم خورد از هرچی سریال ترکی آیه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *