خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت ۵۵ + زیرنویس فارسی و دوبله

در این مطلب خلاصه قسمت ۵۵ سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

 

 

ماشینی که وارتلو در آن بود در مقابل چشم همه آتش می گیرد.

مدد با بهت به ماشین در حال سوختن نگاه می کند.

خبر مرگ وارتلو در محله می پیچد.

وقتی خبر به سعادت می رسد او لباس یکدست سیاه به تن کرده و آرام اشک می ریزد.

ادریس خوشحال از این پیروزی پسرانش را کنار خود می نشاند و بعد هم به یاماچ می گوید: «تو الان سرشو زدی ترکوندی. اما ریشه اش هنوز تو زمینه. ریشه کنش نکنی، دوباره رشد می کنه. »

کمی بعد افراد وارتلو می خواهند که جنازه را پس بگیرند و در قبرستان محله دفنش کنند.

ادریس قبول نمی کند اما یاماچ با جدیت این اجازه را می دهد.

مدد جلاسون را صدا کرده و با عصبانیت اسلحه را به طرفش می گیرد و می گوید: « تو باید از آقا محافظت میکردی! »

جلاسون می گوید: «تو هم اونجا بودی و دیدی چیشد.. اگه منم تو اون ماشین بودم با هم میمردیم. اگه کاری بود که اون لحظه می تونستم انجام بدم و ندادم پس منو بکش. »

مدد کمی به او خیره می شود و بعد هم می رود.

یاماچ عمو را گوشه ای می برد و به او می گوید: «کمکم کن… یادت میاد بهم گفتی منو یه چاه بی انتها بدون؟ »

عمو تایید می کند و یاماچ هرچه را که شده برای او تعریف می کند.

از چهره ی عمو بهت و حیرت مشخص است.

سعادت بعد از این که افراد وارتلو او را خاک کردند و او هم در خفا به مزار او رفت به خانه برمی گردد و با نامه ای در زیر بالشش مواجه می شود.

نامه از طرف وارتلو است.

او نوشته: سادیش اگه اینو میخونی من رفتم.. با صدای چایی توی کلبه ی جنگلی برای پسرم داستان میخونم.

تو همیشه اینجوری منو یادت بمونه باشه؟

میدونم تو فراموشم نکردی و نخواهی کرد.

اگه پسردار شدی اسمشو صالح نذار بختش مثل من نشه.

ولی اگه این هدیه کوچولومو بهش بدی خوشحالم کردی… سعادت از داخل پاکت نامه گردنبندی که وارتلو همیشه به گردن داشت را پیدا می کند و به گردن خودش می اندازد و از ته دل گریه می کند.

افراد وارتلو بلاتکلیف مانده اند.

مدد به انها می گوید: «ما همیشه چه کاری انجام میدادیم؟ کار ما پودره! به همین کار هم ادامه میدیم. »

بعد هم به جلاسون می گوید: «برو به کوچوالی ها بگو همه چیزمونو از محله میبریم فقط اجازه بدن دو هفته اینجا بمونیم. »

وقتی جلاسون این خبر را به ادریس و یاماچ می دهد.

یاماچ می گوید: «دو هفته زیاده. یک هفته بعد گودالو ترک میکنن. »

ادریس رو به جلاسون می گوید: «تو هم همراهشون میری. »

جلاسون با تعجب به ادریس و یاماچ خیره می شود.

یاماچ از ادریس می خواهد که کمی با جلاسون تنهایشان بگذارد.

یاماچ در مورد اوضاع و احوال خانه وارتلو و افرادش می پرسد و به جلاسون می گوید: «تو این یه هفته بالا سرشون وامیسی. وقتی رفتن تو هم برمیگردی. »

از انجایی که وارتلو قبل از مردن به مدد سپرده بود هرطور شده عمو و پاشا را بکشد.

مدد عزمش را جزم کرده تا کار آنها را تمام کند.

پاشا هم به ادریس قول میدهد هرطور شده پسر گم شده اش را برایش پیدا کند.

بایکال با سلیم صمیمی تر شده و به او می گوید: «یادته یه شرایطی داشتیم که نباید به خانواده ها صدمه ای بزنیم؟ حالا که وارتلو مرده شرایط هم عوض میشه. آدم گاهی مجبور میشه چیزهایی رو که دوست داره رو از دست بده. »

سلیم کمی او را با بغض نگاه می کند و چیزی نمی گوید و می رود. عایشه با جمیل صمیمی تر شده و بگوبخند می کند.

ناگهان سلیم از راه می رسد و با عصبانیت کاراجا را با خود می برد و به عایشه هم می گوید: «تو بودی که از وارتلو خواستی تا فراریت بده. ولی دیگه وارتلویی نیست. »

بعد هم همه طلاهای او را می گیرد و می گوید: «الان فرار کن برو ببینم کجا میتونی بری. »

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قسمت از سریال گودال لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت ۵۶ مراجعه فرمایید .

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *