خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۱۳۳ + زیرنویس و دوبله

ییلدیز به زهرا میگوید که هرطور شده باید دوباره همه را مثل سابق به خانه برگرداند. زهرا متعجب و درمانده شده و میگوید که امکان ندارد اریم راضی شود. ییلدیز این را مشکل زهرا میداند و تا فردا به او مهلت می دهد.

اندر با دیدن شاهیکا، خواهر کایا که سالها او را ندیده بود، متعجب می شود. شاهیکا زنی خوش هیکل و جذاب و مغرور است که اعتماد به نفس بالایی دارد. اندر که همیشه همه را اذیت می‌کرده و خودش را از همه بهتر میداند، مقابل شاهیکا از او پایین تر است و رسماً توانایی مقابله با او را ندارد. او داخل می رود تا منتظر حاضر شدن کایا برای قرارشان شود. او و شاهیکا کمی با یکدیگر حرف می زنند. اندر از زبان تند و تیز شاهیکا و کنایه هایش متوجه می شود که او همچنان مثل سابق است و تغییری نکرده است. کایا توضیح میدهد که شاهیکا بعد از فوت همسرش بخاطر اذیت های پسران همسرش، طاقت نیاورده و از سوئد به ترکیه برگشته است.

اندر و کایا بیرون می روند. کایا از حرفهای اندر متوجه می شود که او به بودن مجدد با هالیت نیز تمایل دارد و درحال حاضر هر دوی آنها را در نظر دارد تا در موقعیت مناسب یکی را انتخاب کند. کایا از این رفتار اندر خوشش نیامده و دیگر به او فرصتی نمی‌دهد و با او اتمام حجت میکند. اندر از اینکه کایا را از دست می‌دهد ناراحت می شود.

زهرا پیش اریم می رود و اورا متقاعد میکند که بخاطر آرامش هالیت که بین او و ییلدیز مانده است، فعلا مدتی را به خانه برگردند. او می‌تواند اریم را راضی کند.

زینب به خانه پیش ییلدیز رفته و خریدهایی که او برای تزیین خانه میخواست را برایش می آورد. ییلدیز به زینب میگوید که در حال آشتی کردن با هالیت است و ماجرا را درست خواهد کرد. زینب از کارهای خواهرش سر در نمی‌آورد و از دست او کلافه شده است.

در شرکت هالیت، منشی موقتی به اسم یاسمین آمده است . هالیت از دیدن او متعجب و جذب او شده و مدام نگاهش میکند.

کایا به خانه می رود. شاهیکا از اینکه او باز هم با اندر در ارتباط است او را ملامت میکند ، اما کایا میگوید که آنها فقط همکار هستند و اندر همچنان فکرش درگیر شوهر سابقش است. او در مقابل کنجکاوی شاهیکا، قدرت هالیت را عامل جذب اندر میداند.

اریم در خانه به اندر میگوید که میخواهد به خانه پیش هالیت برگردد. اندر از اینکه ییلدیز به خواسته اش رسیده عصبی می شود. او به شرکت رفته و سر این قضیه با هالیت بحث میکند. هالیت از اینکه اندر به خودش اجازه داده در کارهای هالیت دخالت‌ بکند و نظر بدهد، عصبی شده و او را ساکت می کند.

زهرا به شرکت پیش هالیت می آید و از او میخواهد شب با یکدیگر بیرون بروند. هالیت قبول کرده و سپس از کایا نیز میخواهد همراهشان بیاید.

شب، هالیت ابتدا به خانه می رود تا به ییلدیز سر بزند. او از دیدن فضای رمانتیک و پر از شمع خانه غافلگیر می شود. ییلدیز که حسابی به خودش رسیده، پیش هالیت آمده و به او میگوید که قصد دارد آخرین شبشان به یادماندنی باشد. هالیت بخاطر ییلدیز ، قرارش با کایا و زهرا را کنسل کرده و آنها خودشان به رستوران می روند.

اندر نیز که فکرش بخاطر از دست دادن کایا و هالیت همزمان، به هم ریخته است، به همراه جانر به رستوران می رود. آنها هر دو از دیدن کایا و زهرا در رستوران متعحب می شود. زهرا بخاطر جانر، توضیح میدهد که هالیت نیز قرار بوده بیاید اما برنامه عوض شده است.انها همگی با یکدیگر نشسته و شام می‌خورند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *