خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۱۳۴ + زیرنویس و دوبله

sMQ_nMkDlV8
صبح، هالیت با دیدن بچه ها در خانه سوپرایز می شود. آنها می‌گویند که بخاطر هالیت آمده اند و زهرا مجبور است ادعا کند که این پیشنهاد ییلدیز بوده است. هالیت از این قضیه خوشحال می شود. او بعد از صبحانه به اتاقش رفته و با وکیل تماس میگیرد، و از او میخواهد که پروتوکل طلاق را که آماده کرده است فعلا کنار گذاشته تا به وقتش به او خبر دهد. اریم به اتاق هالیت آمده و از او اطمینان میگیرد که از ییلدیز طلاق بگیرد. هالیت میگوید که فعلا تا خوب شدن پای ییلدیز با او هستند. هالیت سپس به ییلدیز خبر میدهد که شب قرار است به یک مهمانی برود و او را همراه خود نمی‌برد. ییلدیز ناراحت شده و به فکر این است که هر طور شده به آن مهمانی برود.
شاهیکا به شرکت پیش کایا می رود. کایا مشغول بررسی پرونده ییعیت است. او متوجه می شود که ییعیت هم محله آنها است و در یک جا به دنیا آمده اند. شاهیکا از اینکه کایا به زندگی یکی از کارکنان ساده اهمیت میدهد، متعجب است.
زینب به خانه پیش ییلدیز می آید . ییلدیز برای او تعریف میکند که شب رمانتیکی داشته اند و فعلا از طلاق خبری نیست. او وقتی میفهمد که زینب و علیهان نیز برای شب به مهمانی میروند، از زینب میخواهد که دنبال او نیز بیایند، زیرا هالیت از شرکت مستقیم می رود. زینب که از علت اصلی خبر ندارد، قبول میکند.
شاهیکا در شرکت با اندر روبه‌رو شده و کمی با یکدیگر با کنایه حرف می زنند. بعد از رفتن اندر، شاهیکا متوجه برخورد بد اندر با ییعیت می شود. او ییعیت را زیر نظر میگیرد و از تماس تلفنی او متوجه می شود که با اندر خصومتی دارد و منتظر انتقام گرفتن از اوست.
ییعیت به اتاق کایا می رود. کایا به او میگوید که هم محله ای هستند و این موضوع برایش جالب است. او از ییعیت میخواهد که به دانشگاه برود و برای او بورسیه ای تهیه کرده و با دوستش جهت راه انداختن کار ییعیت هماهنگ می کند. ییعیت از این موضوع خیلی خوشحال می شود.
لیلا و امیر به کافه رفته اند. امیر اصرار دارد که به علیهان در مورد رابطه شان بگویند تا راحت شوند. لیلا که از واکنش علیهان می ترسد، به ناچار قبول میکند . آنها ابتدا از زینب می‌خواهند به کافه بیاید و موضوع را به او میگویند. سپس علیهان به کافه آمده و لیلا و زینب سعی میکنند جوری که او عصبی نشود، در مورد رابطه امیر و لیلا بگویند. علیهان وقتی میفهمد که زینب از قبل این موضوع را می‌دانسته و به او نگفته است،حرصش گرفته و به عمد مقابل امیر از بیرون رفتنشان با کوزی می گوید. امیر از دست لیلا ناراحت شده و از کافه می رود. علیهان این کار را در عوض اذیتهای لیلا و زینب انجام میدهد.
ییلدیز به پیشنهاد آیسل، پیش یک رمال می رود. آن مرد سعی دارد با دعا و ورد خواندن چاکراهای بسته ییلدیز را باز کند.
در شرکت، سودا ،دختری که به جای یاسمین، منشی شرکت به آنجا آمده، مدام سعی دارد برای هالیت دلبری کند و او را اغفال کند.
در شرکت، شاهیکا به عمد پرونده ی کاری مربوط به اندر را که ییعیت باید به او تحویل دهد برمیدارد. اندر وقتی متوجه نبود پرونده‌ می شود، با ییعیت دعوا میکند. او به کایا میگوید که ییعیت باید اخراج شود. کایا اندر را آرام می‌کند و سپس از ییعیت نیز میخواهد که حواسش را نسبت به کار و رفتارش با اندر جمع کند.
شب ییعیت بخاطر اضافه کاری و پول، به هتلی رفته و به عنوان دربان و پارک کننده ماشین ها پیش دوستش کار میکند. دختری به اسم یاغمور از ماشین پیاده شده و وقتی ییعیت را می‌بینید از او خوشش می آید. او به همراه پسری داخل هتل می روند.
شب، علیهان و زینب دنبال ییلدیز آمده و او را به مهمانی می برند. هالیت از دیدن ییلدیز شوکه و عصبی می شود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *