خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۱۳۸ + زیرنویس و دوبله

در مهمانی، شاهیکا به یکی از اتاق ها می رود و تظاهر میکند که به تابلوها نگاه میکند. کمی بعد، هالیت نیز وارد اتاق می شود و در مورد علاقه او به نقاشی سوال میکند. آنها کمی با یکدیگر صحبت میکنند. ییلدیز دنبال هالیت میگردد و او را صدا می زند. هالیت پیش ییلدیز می رود.

 

علیهان و زینب به خانه برمی‌گردند. علیهان از اینکه باز هم به مشکل خوردند، اعصابش خورد است. زینب پیش او آمده و میگوید که تصمیمش را گرفته و میخواهد که هرچه سریع تر به آمریکا بروند تا آسایش داشته باشند. او از علیهان میخواهد که همین فردا بروند. علیهان خوشحال شده و قبول میکند.بعد از تمام شدن مهمانی، هالیت بخاطر دعوایی که ییلدیز راه انداخت با او دعوا میکند.

 

در خانه کایا، شاهیکا در اتاق، لباسش را عوض کرده و سپس گوشی اش زنگ می خورد.او با مردی صحبت کرده و میگوید:« امشب وارد خونه هالیت شدم.میشه گفت ورودی کار رو حل کردیم». آن مرد او را تایید میکند .

 

صبح،زینب به خانه برای دیدن ییلدیز می رود. او به ییلدیز میگوید که قرار است برای مدت طولانی به آمریکا بروند. ییلدیز به شدت ناراحت شده و دوست ندارد آنها بروند، اما متوجه می شود که تصمیم زینب جدی است. او ناچار به پذیرفتن است. زینب میگوید که همین امشب می روند. آنها با یکدیگر خداحافظی کرده و ییلدیز بخاطر رفتن زینب گریه می کند.در خانه، برای شاهیکا جواب آزمایش ییعیت می آید و او متوجه می شود که ییعیت واقعا پسر اندر است.

 

دم در دانشگاه، یاغمور دوباره ییعیت را می‌بینید.او از ییعیت میخواهد که یک بار در کافه نزدیک دانشگاه همدیگر را ببینند.ییعیت مستقیم به او میفهماند که آنها از دو قشر متفاوت هستند و بهتر است که یاغمور با دوست پسرش وقت بگذراند. سپس می رود.صدقی پیش هالیت رفته و عکسهای ییلدیز و سودا را به او نشان میدهد. ییلدیز از وکیلش میخواهد که پیشش بیاید.

 

زینب و علیهان به خانه زرین رفته تا به او خبر رفتنشان را داده و از او خداحافظی کنند. زرین نیز ناراحت شده و فکر میکند که فقط بخاطر مشکلی که با او داشتند قصد رفتن دارند، اما زینب و علیهان این قضیه را انکار می‌کنند.زرین با گریه و ناراحتی از آنها خداحافظی میکند. علیهان سپس به شرکت پیش هالیت رفته و از او خداحافظی میکند. او در راهرو کایا را میبیند و از او نیز خداحافظی میکند.

 

متین، وکیل هالیت پیش او می آید و هالیت ماجرا را برای او تعریف میکند. متین احتمال میدهد که ییلدیز به عمد، بخاطر اینکه بتواند با اثبات خیانت هالیت، دارایی های او را بگیرد و توافق نامه ازدواج را لغو کند، سودا را اجیر کرده است. هالیت از سودا میخواهد که به اتاقش بیاید. سودا سریع با اندر تماس گرفته و ماجرا را میگوید. اندر از او میخواهد که طبق نقشه پیش برود و هنگامی که کارش تمام شد، به او خبر بدهد. بعد از قطع تماس، اندر حسابی خوشحال است.

 

ییعیت و شاهیکا به کافه می روند. شاهیکا نامه آزمایش را به ییعیت داده و به او میگوید که جواب مثبت بوده است. او حالا به اینکه پدر ییعیت کیست فکر میکند.‌ییعیت میگوید که حتما پسر هالیت است، اما شاهیکا این احتمال را بخاطر شناختی که از اخلاق اندر دارد صفر میداند. او به ییعیت میگوید که این قضیه را نیز بررسی خواهد کرد. بعد از رفتن ییعیت، شاهیکا دوباره با آن مرد تلفنی صحبت کرده و این خبر را به او نیز میدهد.او ناگهان به این فکر میکند که شاید ییعیت، برادرزاده خودش باشد.زینب و علیهان در خانه با بچه ها خداحافظی میکنند و به سمت فرودگاه می روند.

 

سودا به اتاق هالیت آمده و وقتی هالیت او را متهم به اجیر شدن میکند، سودا انکار میکند، اما بعد از اینکه هالیت عکسها را به او نشان میدهد، اعتراف میکند که ییلدیز او را به شرکت آورده تا با نزدیک شدن به هالیت، بتواند هنگام طلاق اموال او را بگیرد. هالیت عصبانی شده و از شرکت بیرون می رود. سودا به اندر پیام داده و این خبر را میدهد.‌اندر نیز به بهانه دیدن اریم، سریع به سمت خانه هالیت می رود تا صحنه دعوای آنها را از دست ندهد.

 

ابتدا اندر به خانه می‌رسد. ییلدیز علت مهربانی و خوش‌رفتاری اندر را درک نمیکند. کمی بعد هالیت با عصبانیت وارد شده و بی مقدمه ییلدیز را به خاطر اجیر کردن سودا از خانه بیرون می اندازد و آیسل ساک لباسش را برای او بیرون می گذارد. ییلدیز جیغ و داد کرده و مدام هالیت را صدا می زند. هالیت بیرون آمده و جواهرات ییلدیز را که آویخته است، از او گرفته و دوباره داخل برمی‌گردد. ییلدیز عاجزانه هالیت را صدا می زند و اندر در داخل خانه، لبخند رضایتی بر لب دارد.

 

منبع : سریال سیب ممنوعه

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *