خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۱۳۷ + زیرنویس و دوبله

اندر در شرکت به اتاق هالیت می رود تا در مورد کار صحبت کند. کمی بعد، سودا برای آوردن قهوه به اتاق می آید. بعد از رفتن او، اندر سعی میکند هالیت را نسبت به ییلدیز پر کند و میگوید که حتما ییلدیز سودا را برای جاسوسی و یا از راه به در کردن هالیت اجیر کرده است، و شاید در حال خیانت کردن به اوست و میخواهد چیزی که سر اندر آمده را خودش نیز اجرا کند. هالیت کمی به فکر رفته اما مقابل اندر به روی خودش نمی آورد.

زینب به خانه زرین می رود. زرین از اینکه مسأله پس گرفتن کادوی ازدواج آنها بزرگ شده و علیهان از او ناراحت شده است، دلخور است. زینب به زرین میگوید که قصد دارد سهامی را که زرین به او داده بود تا در شرکت کار کند، به او پس بدهد و از شرکت بیرون بیاید. زرین تصور میکند که زینب بخاطر ناراحتی از او این کار را میکند، و بیشتر دلگیر می شود، اما زینب توضیح میدهد که خودش خسته شده و دیگر نمیخواهد به شرکت برود.

ییلدیز به شرکت می رود. او سودا را در دستشویی میبیند که در حال آرایش کردن است و به خودش می رسد. ییلدیز حرصش میگیرد‌ و سپس به اتاق هالیت می رود. هالیت از اینکه ییلدیز مدام به شرکت می آید عصبی شده و از او میخواهد که برود. ییلدیز ناراحت شده و بیرون می آید. او با دیدن سودا از او میخواهد که بعد از ظهر بیرون بیاید تا همدیگر را ببینند و با او کار دارد. هالیت در اتاقش با یادآوری حرفهای اندر، به صدقی زنگ می زند و از او میخواهد که مدتی ییلدیز را تعقیب کند.

زینب و علیهان به کافه می روند. زینب به علیهان میگوید که قصد دارد از شرکت بیرون بیاید و مدتی را در خانه بماند، زیرا به استراحت احتیاج دارد و همچنین میخواهد به پروژه های شخصی خود رسیدگی کند‌. علیهان ابتدا مخالفت کرده اما سپس قبول میکند.

ییعیت وقتی میفهمد که شب در خانه هالیت مهمانی است، پیش تولین خانم رفته و از او میخواهد که برای شب او را به عنوان گارسون به هالیت معرفی کند .‌تولین خانم قبول میکند.
ییلدیز با سودا به پارک می رود. او به سودا میگوید که مطمئن است که اندر او را اجیر کرده است، اما سودا انکار میکند. ییلدیز به او پیشنهاد پول دو برابر میدهد که برای او کار کند. سودا چنین چیزی را قبول نمیکند. ییلدیز پاکتی پول به سودا میدهد و از او میخواهد که در ازای این پول، از شرکت استعفا داده و بیرون بیاید ، سودا به ناچار قبول میکند. صدقی که در ماشین نشسته، از صحنه ای که ییلدیز به سودا پول میدهد عکس میگیرد.

در شرکت، شاهیکا لباسی خریده و به آنجا می آید. او به بهانه پرو کردن لباس دنبال اتاق خالی می‌گردد و به عمد به اتاق هالیت می رود. او لباسش را در آورده و منتظر است تا هالیت بیاید، و سپس تظاهر میکند که نمی‌دانسته آنجا اتاق کیست و برای تعویض لباس آمده است. او خودش را به هالیت معرفی میکند. هالیت که گویا از زیبایی او خوشش آمده، محو دیدن شاهیکا می شود.

علیهان و زینب در خانه برای رفتن به مهمانی هالیت آماده می شوند. علیهان که بخاطر مشکلات اخیر از طرف اطرافیان خسته شده است، بی مقدمه به زینب پیشنهاد می‌دهد که به امریکا بروند و دور از هر آشنایی زندگی جدید و بی دغدغه ای را شروع کنند. زینب متعجب شده اما پیشنهاد علیهان را قبول میکند.

ییعیت به عنوان گارسون به خانه هالیت رفته و طبق قراری که با شاهیکا دارد، به حرفهای دیگران گوش می‌دهد تا به شاهیکا گزارش دهد. کمی بعد، یاغمور و دوست پسرش نیز به عنوان دوستان لیلا به مهمانی می آیند. او از دیدن ییعیت متعجب می شود.

وقتی شاهیکا و کایا به مهمانی می آیند، همه به شاهیکا که عضو جدید و جذابی است خیره می شوند. ییلدیز از توجه هالیت به شاهیکا واهمه دارد و مدام سعی میکند حواس هالیت را پرت کند.
علیهان و زینب با زرین سرد برخورد میکنند. زرین که فکر میکند ییلدیز از ماجرای بین آنها با خبر است، پیش او درد و دل میکند. ییلدیز وقتی می‌فهمد که زرین کادوی عقد را از خواهرش پس گرفته، به شدت عصبی و ناراحت می شود و شروع به دادو بیداد و دعوا با او میکند.

 

منبع : خلاصه داستان سریال سیب ممنوعه

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *