خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۹۶ + زیرنویس و دوبله

۹Ep05jt8FtQ
شب در خانه سر میز شام، کرم بابت اینکه محسن بی هماهنگی با او به عایشه کار داده است، از او گله میکند. هولیا وقتی میفهمد که صمد نیز مدیر آتلیه شده است، ذوق کرده و پیشنهاد می‌دهد که بخش جواهرات را به پوشاک اضافه کرده و او کار طراحی آن را انجام بدهد. محسن از دخالت‌های هولیا کلافه می شود اما چیزی نمی‌گوید.
صبح، عمر به خانه ملاحت خانم آمده تا با بوسه بازی کنند. بوسه با عمر بد اخلاق است و میگوید که کرم را میخواهد. عایشه سعی دارد حواس او را پرت کند و پیشنهاد پیکنیک میدهد. بوسه به هوای خاطره پیک نیک با کرم، خوشحال می شود اما وقتی بیرون می روند ناراحت شده و باز هم کرم را میخواهد. عمر به عایشه میگوید که بخاطر بوسه با کرم بیرون برود و خودش رضا را راضی خواهد کرد.
عایشه به همراه بوسه به شرکت رفته و از کرم میخواهد با آنها به پارک بیاید. آنها سه تایی به پارک رفته و بوسه خوشحال است. کمی بعد وقتی بوسه در حال بازی است، کرم و عایشه دوباره بحث میکنند. بوسه حرفهای آنها را شنیده و به عمد خودش را پنهان میکند ، و آنها با تصور گم شدن بوسه همه جا را می‌گردند. عایشه به عمر اطلاع داده و عمر پیش عایشه می آید تا با هم بگردند. کرم بوسه را پیدا کرده و به ماشین خود می برد. عایشه و عمر او را می‌بینند و عایشه از خوشحالی عمر را بغل میکند‌. کرم از دیدن این صحنه ناراحت می شود. آنها بوسه را به خانه می برند.
کرم در شرکت وقتی میفهمد که عایشه شب قرار است با عمر به رستوران برود، آدرس رستوران را پیدا کرده و سپس به اتاق جیدا می رود.‌او از جیدا میخواهد که شب به همراه او به رستوران برود. جیدا شوکه شده و از خوشحالی ماتش می برد.
هولیا با ذوق، جواهرات زیادی را نقاشی کرده و به صمد میدهد تا سفارش تولید آنها را بدهد. صمد نقاشی ها را به شرکت می برد اما از ترس محسن و ورشکست نشدن شرکت، آنها را به کسی نمی‌دهد و دنبال بهانه ای برای هولیا میگردد. فیضا اتفاقی نقاشی ها را میبیند و بنظرش خیلی زیبا می آیند. او تصور میکند که آن طراحی ها کار خود صمد است، و این خبر را بین بچه ها پخش می کند.
عایشه و عمر شب به رستوران می رود و می‌بینند که جیدا و کرم نیز میز کناری آنها هستند. کرم و عایشه مدام با یکدیگر بحث میکنند و به یکدیگر کنایه می زنند. عایشه عصبانی شده و به کرم میگوید که میداند صرفا از روی حسادت او جیدا را آورده است، و همچنین میگوید که کاش قبل از او با عمر آشنا شده بود، زیرا او پسر خیلی خوبی است. سپس به همراه عمر می روند. کرم از اینکه از جیدا برای اذیت کردن عایشه سو استفاده کرده است، از او معذرت خواهی میکند. اما جیدا میگوید که تا همین حد نیز برای او کافی و لذت بخش است.
کرم جیدا را به خانه اش می رساند و سپس می رود. او ناگهان یاد حرف عایشه در مورد عمر می افتد و متاثر می شود. او دم خانه جیدا برمیگردد و در می زند. وقتی جیدا در را باز می‌کند، کرم به او میگوید که به خودشان فرصتی بدهند و یک رابطه جدید را شروع کنند. جیدا شوکه شده و کرم را داخل خانه می برد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *