خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۳۸ + زیرنویس و دوبله

ایندر تصمیم دارد رابطه سابق خودش و سینان را موجه جلوه دهد. آنها به زهرا توضیح می دهند که از قبل یکدیگر را می‌شناختند و در ارتباط بوده اند، اما علت ارتباط آنها، آشنا کردن سینان و زهرا توسط ایندر، برای شوهر دادن او و راحت شدن از دستش بوده، اما هالیت تصور کرده که آنها خیانت کرده اند و با یکدیگر دوست بوده اند. زهرا این داستان را باور می کند. ایندر از او م یخواهد که این قضیه را به هالیت توضیح دهد، اما از آنجایی که هالیت حاضر نیست هیچ‌یک از آنها را ببیند، ایندر یک تصادف دروغین را ترتیب می دهد تا هالیت نگران زهرا بشود و او را ملاقات کند.
جانر ماشین زهرا را به دیوار می کوبد و دم خانه هالیت می گذارد. سینان با هالیت تماس گرفته و می گوید که زهرا هنگام آمدن به خانه آنها تصادف کرده است. هالیت آدرس گرفته و به خانه زهرا و سینان می رود. ایندر خودش را به آنجا رسانده و هر دو برای هالیت، در مورد اینکه رابطه ایندر و سینان تهمتی از طرف ییلدیز برای رسیدن خودش به هالیت بوده است می گویند. هالیت بدون هیچ حرفی از آنجا می رود.
زینب به خاطر ییلدیز به استانبول برمی گردد. ییلدیز برای او اتفاقات اخیر را تعریف می کند. زینب ناراحت می شود و او را دلداری می دهد. هالیت چندین بار سراغ ییلدیز را می گیرد و برای او گل و کادو می فرستد اما ییلدیز می گوید که تصمیم به طلاق دارد و نظرش عضو نمی شود. او به دنبال جلب توجه بیشتر هالیت است.
علیهان که طاقتش تمام شده، برای آمریکا بلیت می گیرد تا دنبال زینب برود. وقتی او داخل هواپیما می نشیند، هاکان به او خبر می دهد که زینب به استانبول برگشته است. علیهان از سفر منصرف شده و پیاده می شود. او وقتی متوجه می شود که زینب دیگر به شرکت آنها برنمی‌گردد، ناراحت می شود. زینب نیز از زمانی که رسیده، دنبال کار جدید می گردد. ییلدیز از اینکه زینب را از رسیدگی به کارهایش بازداشته، ناراحت است و عذاب وجدان دارد اما زینب اهمیتی نمی‌دهد و ییلدیز را مهم تر می داند.
زهرا به شرکت پدرش می رود. او دوباره حرف هایش را تکرار می کند. هالیت کمی نرم شده و گویا حرف های او و ایندر را کمی باور کرده است. زهرا از او می خواهد که شب به همراه سینان به خانه هالیت برود تا سینان را بهتر بشناسد. هالیت قبول می کند.
زهرا هنگام بازگشت از شرکت، زرین را می بیند و از او نیز برای شب دعوت می کند. زرین که قصد دارد هرطور شده دوباره لاله را به علیهان نزدیک کند، از هالیت می خواهد که برای شب, آن دو را نیز به خانه اش دعوت کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *