خلاصه داستان سریال ترکی شعله های آتش قسمت 32

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال شعله های آتش قسمت 32  را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال شعله های آتش قسمت 1

سریال شعله های آتش قسمت 32

جمره در خرابه نشسته که آدم های چلبی سر می رسند و جمره از در پشتی پا به فرار می گذارد و آنقدر می دود تا به اوزان می رسد. اوزان و او قصد فرار می کنند که آدم های چلبی متوجهشان می شوند و دنبالشان می دوند. همان موقع زنی که صاحب کار جمره است، بدون حرفی انها را سوار ماشینش می کند تا آب ها از آسیاب بیفتد و وقتی می شنود که جمره و اوزان با عجله باید خودشان را به جایی برسانند، سوئیچ ماشینش را به آنها می دهد و پیاده می شود.
چیچک نگران علی است که خبری از او نیست و تماس هایش را هم جواب نمیدهد. از طرفی اسکندر دستور می دهد تا به علی آب و غذا ندهند که در اثر آب نرسیدن به بدنش کلیه هایش را از دست بدهد و عذاب بکشد!
تورمیس به انکارا و دیدن کنعان می رود و به او می گوید : «میدونم تو اون اتیش سوزی کایابیلی ها دست داشتن. تا مجرمین مجازات نشن دست بردار نیستم. از تو هم میخوام کمکم کنی. » و ادامه می دهد: «اگه کمک کنی جرمشونو اثبات کنم، منم به تو کمک میکنم و لزومی نداره دیگه اینجا از آدم ها گدایی کنی. من پولی که نیاز داری تا سرپا شی رو بهت میدم. با منی؟ » کنعان کمی فکر می کند و قبول می کند.
جمره و عمر و اوزان و رویا قبل از رسیدن عدنان به خانه ی او می رسند. عدنان با دیدن انها عقب نشینی می کند و به چلبی زنگ میزند. چلبی عصبانی شده و از عدنان می خواهد کاری نکند. جمره در خانه را می زند و خدمتکار در را باز می کند و قصد ندارد انها را راه بدهد. اما وقتی جمره و بقیه از او خواهش می کنند تا برای چند لحظه اجازه بدهد با اثین صحبت کنند راضی می شود. وقتی وارد خانه میشوند، اثین را می بینند که روی تخت دراز کشیده و از گردن به پایین فلج است. خدمتکار می گوید از وقتی یادش می آید اثین در همین حال بوده… جمره جلو می رود و با ناراحتی خودش را معرفی می کند و از اثین می خواهد کمکش کند تا از دست چلبی نجات پیدا کند. اما اثین سکوت می کند. همان موقع افراد پلیس که با یک تماس چلبی خودشان را رسانده اند، وارد خانه می شوند و جمره را دستگیر می کنند. لحظه ی آخر جمره با صدای بلند شماره اش را چند بار به اثین می گوید تا اگر چیزی به خاطر اورد به او بگوید… افراد پلیس جمره را می گیرند و طبق خواسته ی چلبی به خانه ی او می برند.
جمره مقابل چلبی که با لبخندی پیروزمندانه منتظرش است می ایستد. جمره می گوید: «من میدونم چلبی! درمورد بچه ای که تو سطل آشغال انداخته شده… » چلبی به وضوح شوکه می شود و وحشت می کند…. کمی قبل موقعی که جمره به اثین التماس می کرد تا بتواند چلبی را سرجایش بنشاند، اثین گفته بود: «در مورد بچه ای که تو سطل آشغال انداخته شده بهش بگو. باعث میشه بترسه و عقب بکشه… » جمره که حالا قدرت بیشتری گرفته، می گوید: «یا با رضایت خودت حق ولایت رو به من میدی یا ماجرای بچه ای که تو آشغال انداخته شده رو به گوش همه میرسونم! » از طرفی اوزان و عمر و رویا با ناراحتی خودشان را مقابل خانه ی چلبی می رسانند و نگران جمره هستند که جمره با خوشحالی خودش را به آنها می رساند و با شادی جیغ میزند: «من دیگه آزادم! » بقیه هم از خوشحالی او خوشحال می شوند و یکدیگر را در اغوش می گیرند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال شعله های آتش قسمت 32 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال شعله های آتش قسمت 33 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *