خلاصه داستان سریال ترکی ضربان قلب قسمت 46

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ضربان قلب قسمت 46 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ضربان قلب الو سریال

سریال ضربان قلب قسمت 46

ایلول ناباورانه ایپک را میبیند که بطرف او می‌آید و همدیگر را بغل میکنند و زیر چشمی به علی و‌ نازلی نگاه میکند که مشغول حرف زدن هستند.
علی با ماشین زیر باران شدید جلوی یک رستوران میرود و پیاده میشود.یادش میاید که به ایلول گفته بود نگران نباشد و همه چی روبراه است و فقط میخواهد حرف بزند.ایلول پرسیده بود… حرفهای خصوصی؟ علی گفته بود خصوصی نه…مهم…
ایلول گفته بود:« شما یک دیدار طولانی یا قرار با هم دارید و‌ من در شرایطی نیستم که بخواهم به نازلی فکر کنم باید به ایپک برسم و مدتی پیش خودم میبرم تا از بابام و نسرین دور باشد…..» علی گفته بود :« شرایط طوری نیست که تو ناراخت شوی….» علی بعد از به یاد آوردن این صحبت‌ها به طرف رستوران میرود و سر میزی مینشیند.
ایلول در تختش دراز کشیده که ایپک از حمام بیرون میاید و به ایلول میگوید :« اونطوری که فکر میکنی نیست…نمی دونم موضوع چیه ولی احوالاتت را خوب میفهمم…»ایلول می‌گوید :«اون متاهل بوده…البته این مال گذشته است حتی قبل از من اما هیچی بمن نکفته بود…» ایپک میگوید :«تو‌ هم حتما چیزهایی را بهش نگفته ای…» ایلول میگوید ولی من چیزی نداشتم….ایپک با خنده میپرسد «پس تمام سالهای گذشته را تنهایی چه میکردی؟ »
ودات زنگ میزند و خبر میدهد که میخواهد با ایپک حرف برند.ایپک میگوید :« الان نمی توانم با بابام حرف برنم چون انهمه بهش تهمت زدم .مادرم‌ را بخاطر کاراهایی که کرده، نمی بخشم…..همان ابراهیم وجدان داشت که اخرش مرا نجات داد اما مادرم نداشت…‌» ودات پیام میدهد که میخواهند آنجا بیایند…ایپک از اینکه او را راحت نمی‌گذارند کلافه است و از ایلول میخواهد که با هم برای شام بیرون بروند.
نازلی با تاخیر میاید و مینشیند. علی میپرسد منتظر کسی هستیم؟ نازلی می‌گوید :«اره شوهرم.»
چند میز آنطرف تر یک خانواده ای هستند که خانمی حامله هست و گویا منتطر ‌چند نفر مهمان هستند و‌ برنامه هایی جهت بچه شان داشتند.بخاطر باران شدید و ترافیک مهمانها نیامده اند و مادر شوهرش مدام گله میکند و با خانم حامله و مادرش بحث دارند. شوهرش به آنها تذکر میدهد که آن‌شب را خراب نکنند.
صمد و اسما در اتاق منتظر به هوش آمدن آلپ هستند. او‌ چشمانش را باز می‌کند و میپرسد :«چرا همه جا تاریک است؟» آنها هول کرده و فکر میکنند او کور شده است و میخواهند به ایلول زنک بزنند که آلپ میخندد ..
ایپک و ایلول زیر باران شدید قصد رفتن به رستوران را دارند. در رستوران علی از نازلی میپرسد که چرا قبلا نگفتی که با شوهرت هم ملاقات میکنیم؟ او میگوید خواستم برایت سورپرایز شود، و ادامه میدهد که جان یک تومور دارد.و میخواستیم در این مورد با تو حرف بزند.
شوهر نازلی می آید و‌خودش را به علی معرفی می‌کند و میگوید :«میدانم شوهر سابق نازلی هستید‌.»
در ماشین، ایلول از رابطه ایپک و آغوز سوال میکند. ایپک میگوید:« اول تو بگو این زن کی هست ؟ چطور یهویی پیداش شده؟» ایلول اظهار بی اطلاعی میکند و ایپک میگوید اون با من….سروته قضیه را درمیارم.
سر میز شام جان میگوید که نازلی برای من دنبال دکتر میگردد اما کلا جای اشتباهی امده است.شوهر سابق آدم، نجات میدهد؟ یا میکشد؟ نازلی به او تذکر میدهد. علی هم می‌گوید که نامزد دارد و‌ بزودی ازدواج میکنند..در این موقع صدای جیغ آن زن حامله در میاید و همه تعجب میکنند.. علی می‌رود و میبیند دردهای زایمانی شروع شده است و می‌گوید:« من دکتر هستم.کمکتون میکنم.»
در بیمارستان صمد یک مردی را روی ویلچر میاورد که سرش زخمی هست و حرفهایی مبهم میزند.وقتی که آغوز میخواهد او را معاینه کند فرار میکند و‌ چاقوی جراحی را برداشته و صمد را میگیرد و با چاقو تهدید میکند. آغوز او را آرام میکند . مرد به صمد که ترسیده، میگوید:«نترس بهت صدمه نمیزنم.هیچکس حرفهایم را نمی فهمد.» آغوز متوجه مشکل او میشود و میگوید او برعکس حرف میزند.چاقو را ازش میگیرد و بعد او روی زمین میفتد.
در رستوران به آمبولانس خبر میدهند.اما دریا خانم میگوید من نمی خواهم در ماشین زایمان کنم.بین رستوران و ماشین، اینجا را انتخاب میکنم.دکتر هم هست.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ضربان قلب قسمت 46 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال ضربان قلب قسمت 47  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *