خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۳۷ + زیرنویس و دوبله

آمبولانس آمده و هولیا و صمد با هم می روند. اصرارهای دیگران برای نبردن کرم به خاطر جلسه مهم کاری بی فایده است. عایشه به همراه کرم به کلانتری می رود. بعد از بازجویی اولیه ، کرم موقت آزاد است تا پروسه شکایت طی شود. دم در کلانتری، تمام خبرنگاران جمع شده و از کرم و عایشه عکس می گیرند.

در شرکت، ولکان و جیدا به تنهایی در حال تشکیل دادن جلسه با شرکت جدید هستند. مدیر شرکت مهمان اصرار به حضور کرم دارد و بدون او نمی خواهد جلسه را برگزار کند. جیدا می گوید: «برای او مشکل خانوادگی پیش آمده و مجبوریم خودمان جلسه را پیش ببریم.» مدیر شرکت مهمان، در گوشی عکسهای دستگیری کرم را می بیند و قضیه توافق را کنسل می کند و از شرکت می روند.

صمد خبر می دهد که حال هولیا و بچه خوب است و خطر رفع شده است. خیال همه اهل خانه از این بابت راحت می شود.

محسن وقتی خبر شرکت را می شنود، اعصابش به هم می ریزد. کرم و عایشه به خانه آمده اند و محسن سر این موضوع به خاطر بی عرضگی و توجه نکردن به شرایط شرکت با او دعوا می کند. کرم عصبانی شده و می گوید: «از خانه و شرکت می روم». او کارت‌های اعتباری و سویچ ماشین را گذاشته و از خانه می رود. عایشه هم به همراه او می رود.

جیدا پیش معمر می رود و از دست او بخاطر اینکه پروسه شکایت را قبل از امضای توافقنامه شرکت انجام داده عصبانی است. در واقع، جیدا مسبب تمام این مشکلات شده است. معمر طبق گفته های جیدا فکر می کند که عایشه هم او را دوست دارد و مقابل کرم مجبور است سکوت کند و او باید هرچه زودتر عایشه را نجات دهد.
عایشه و کرم تصمیم می گیرند برای مدتی در خانه ولکان بمانند.

رضا به خاطر درگیری در رستوران ، ناراحت و عصبی است اما نظمیه او را دلداری می دهد. رضا از نظمیه و مادرش می خواهد که به او کمک کنند تا بتواند خشمش را کنترل کند.
هولیا بعد از پشت سر گذاشتن زمین خوردنش، به خود آمده و به صمد می گوید : «من به خاطر حسادت درگیر اتاق کرم بودم و موضوع اصلی یعنی بچه را فراموش کرده بودم.». او از صمد معذرت خواهی می کند و تصمیم می‌گیرد از این به بعد فقط به بچه فکر کند.
ارکوت و صبری سخت مشغول ایده ی بسته بندی کیک و بورک برای فروش هستند. وقتی ارکوت به خانه برمی گردد ماجرای اتفاقات روز اخیر و شکایت کرم، دعوا با محسن و حالا قهر کردنش را برایشان تعریف می کند. رضا از دست او و بی‌خیالی اش که تا الان چیزی نگفته عصبانی می شود.
نظمیه میانجی گری می کند تا دوباره دعوای بزرگی رخ ندهد. مادر عایشه وقتی می فهمد آنها حتی پول و ماشین هم ندارند، می گوید: «باید آنها را به خانه خودمان بیاوریم».

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *