خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۲۹ + زیرنویس و دوبله

نظمیه نیمه شب از خواب بیدار می شود و کارت ویزیت روانشناس رضا را برداشته و دنبال عکس و اطلاعات او در اینترنت می گردد و وقتی می بیند او دختر جوان و زیبایی است، به هم می ریزد. مادر عایشه که برای نماز صبح بیدار شده، نظمیه را می بیند و به او دلداری می دهد. اما دل نظمیه آرام نمی گیرد.
صبح سر میز صبحانه در خانه محسن، عایشه منتظر استاد ریاضی خود است. از آنجایی که اسم او اسمی قدیمی است، کرم به خیال خودش مردی پیر به عنوان استاد خواهد آمد. وقتی معمر وارد می شود معلوم می شود که پسر خوشتیپ و خوش هیکلی است و کرم از دیدن او جا می خورد. کرم از روی حسادت به خاطر اینکه حواسش به عایشه و استادش باشد مدام بهانه تراشی می کند تا سر کار نرود و پنهانی آنها را زیر نظر دارد و در آخر هم مریضی را بهانه می کند و به شرکت نمی رود. مادرش به او می گوید: « من میدانم تو از روی حسادت سر کار نرفته ای و بیماری دروغ است.»
هولیا همراه صمد به شرکت می رود تا خودش با غنچه رو به رو شود. او غنچه را به اتاق خوانده و از او بابت رفتارهایش سوال می کند. غنچه به او می گوید که سو تفاهم شده است و من می دانم که آقا صمد متاهل است و قصدی ندارم. هولیا حرفهای او را باور و به او اعتماد می کند و می گوید: « از این به بعد تو چشم و گوش من در شرکت هستی و هر اتفاقی بیفتد باید به من بگویی.»
دوستان محله ی اورکات به شرکت می آیند. او دستپاچه شده و نگران است که آنها به آبدارچی بودن او پی ببرند چون به آنها گفته که مدیر بخش مهمی از شرکت است. وقتی که پایین می رود تا برای محسن قهوه ببرد، صبری که برای دیدن عایشه در شرکت می چرخد او را می بیند اما پیش دیگران لو نمی دهد. او بعداً اورکات را سرزنش می کند که آبدارچی بودن ایرادی ندارد و نیازی نبود به همه دروغ بگویی.
کرم تا آخر کلاس ریاضی عایشه در آنجا می ماند و به بهانه های مختلف مزاحم کار آنها شده و به آنها نزدیک می شود. ولکان که فکر کرده کرم واقعا مریض شده به خانه می رود تا به او سر بزند اما می فهمد که او فیلم بازی کرده و باز هم به او گوشزد می‌کند که «تو روی عایشه حساسی!» اما کرم به هیچ وجه نمی خواهد زیر بار برود.
همسایه های مادر عایشه برای پرداخت قرض های خود بابت خرید لوازم آرایش به خانه آنها آمده اند. موقع رفتن یکی از آنها با نظمیه درددل می کند و می گوید: « شوهرم هر روز به خودش می رسد و ادکلن می زند و من به او مشکوک هستم». نظمیه دوباره دلشوره می گیرد و مطمئن می شود که رفتارهای مشابه رضا هم از روی خیانت است.
کرم به ولکان می گوید: «علت حساس شدنم به خاطر پروژه های عکاسی است و این که شما ما را وادار می کنید که به هم نزدیک شویم.» ولکان ترتیب جلسه ای را در شرکت می دهد تا راجع به حل قضیه پروژه عکاسی و فعالیت فضای مجازی شان صحبت کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *