خلاصه داستان سریال ستایش ۳ قسمت ۱۳ + زیرنویس و دوبله

ستایش وقتی دلیل عصبانیت فردوس را می فهمد می گوید چون نمی خواسته او در زندان بماند بدهی هایش را پرداخت کرده است. اما فردوس دست بردار نیست و فریاد می زند:« صد سال زندون برای من آسون تره تا با پول تو آزاد بشم. این کار رو کردی که پشت منو به زمین بزنی؟ که مچ منو بخوابونی؟ آره؟» ستایش گریه اش می گیرد و با صدای بلند جواب می دهد:« نه. می گم نه. اگه کاری کردم بخاطر طاهره که وقتی به عکسش نگاه می کردم از خودم خجالت می کشیدم.» سپس محمد را نشان می دهد و می گوید دلیل دومش هم او است که در نبود پدر بزرگش بسیار غصه می خورده. فردوس کمی متاثر می شود و لا به لای جر و بحثش می گوید:« همه ی حرفات حرف مفته. اینکه می گفتی بیا خونه ی ما حرف مفته. شما اینجا واسه خودتون جا ندارید منو کجا می خواید جا بدید؟!!» ستایش یکی از اتاقها را نشانش می دهد. فردوس صدایش را پایین می آورد و همان جا می نشیند و اطلاع می دهد که شبها خر خر می کند و کسی نباید اعتراض کند. ستایش و محمد از اینکه فردوس قصد ماندن دارد خوشحال می شوند. کمی بعد نازگل به خانه می رسد و فردوس با دیدن او از ستایش چای می خواهد و روی مبل می نشیند و درباره ی خواستگار نازگل از او سوالهایی می پرسد. سپس می گوید که محسن بار دیگر باید خواستگاری بیاید و این بار نازگل را از خودش خواستگاری کند. فردوس به این نکته هم اشاره می کند که ممکن است جوابش به خواستگاری محسن منفی باشد. این موضوع باعث نگرانی نازگل می شود.

ستایش به آگاهی می رود و ماجرای پرداخت بدهی های فردوس را تعریف می کند. جناب سرهنگ هم شکش نسبت به فردوس برطرف می شود و از سرگرد می خواهد که روی پری سیما تمرکز کند.

ستایش در کوچه با مهدی روبه رو می شود و صحبت را کوتاه می کند و زود به خانه می رود. مهدی باز هم از رفتار او تعجب می کند. او وقتی متوجه می شود که مادرش قصد دارد ستایش را برای دایی هفتاد ساله اش خواستگاری کند ناراحت می شود و به مادرش می گوید:« اون که خیلی جوونه. گناه داره. من فکر نمی کنم قبول کنه.» اما خانم مظفری خیالش راحت است که بخاطر ثروت برادرش هم که شده، ستایش به این ازدواج راضی خواهد شد.

شب خواستگاری می رسد. فردوس از کار و بار محسن می پرسد و متوجه می شود که او وکیل و استاد خود نازگل است. فردوس که با وکیل ها و دادگاهها رابطه ی خوبی ندارد قیافه اش در هم می رود. سپس می پرسد که اگر برای این ازدواج رضایت ندهد چه خواهد شد. محسن جواب می دهد:« سعی می کنم رضایتتون رو بگیرم و نشون بدم که نازگل رو با چشم باز انتخاب کردم و کاری می کنم که تو زندگیش با من خوشبخت بشه.» فردوس بعد از پرسیدن چند سوال کوتاه قانع می شود و با لبخند موافقتش را برای عقد آنها اعلام می کند و درباره ی محسن می گوید:« بچه ی خوبیه. معلومه هم ریشه داره و هم شاخه هاش تیغ نداره.» سپس بدون خوردن چایی اش می رود که در اتاق دراز بکشد.

حمید که دیگر راننده ی پری سیما شده، متوجه می شود که رعنا اعتیاد دارد و چند وقتی است که دوستانش برایش جنس جور نکرده اند و دنبال مواد می گردد. پری سیما هم این موضوع را می فهمد و به حمید می گوید:« از اون جنسایی که می گفتی دیوونه می کنه، قویترینش رو براش جور کن. من دیوونه هارو دوست دارم.»

یکی از هم سلولی های حمید سراغش می رود و با شوخی و خنده به گونه ای به او می فهماند که تک خوری نکند. حمید با حرص به او نگاه می کند اما قبول می کند که بعدا با هم حرف بزنند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *