خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۲۸ + زیرنویس و دوبله

کرم موقع عکاسی عایشه را می بوسد‌ و عایشه شوکه می شود.  او بعد از عکاسی سریع صحنه را ترک می کند. ولکان از کرم می‌پرسد که چرا این کار را کرد. این اولین تجربه عایشه بوده. کرم می گوید نمی دانم هیجان زده شدم و نفهمیدم چه کار کردم. ولکان به کرم می گوید که از غنچه خوشش آمده است و نمی‌داند چکار کند.
عایشه در سالن به سمت محل کارش می رود و کرم هم به او می رسد. اورکات آنها را می بیند و به سمتشان می آید و می خواهد راجع به کارش صحبت کند و می‌گوید این شغل در شأن من نیست و من یک سمت خوب می خواهم. عایشه عصبی است و می گوید الان وقت این حرف ها نیست و من حالم خوب نیست و سرکار خودش می رود. کرم هم به اتاق خودش می رود. آن دو هم زمان به اتفاقی که افتاده فکر می کنند. عایشه لیستی از کارهایی که به هدف آن ازدواج کرده را روی کاغذ می نویسد تا حواسش پرت شود. او دائم با خودش با اشاره به یک گزینه از لیست تکرار می کند که عاشق نشو.
کرم هم به هدفش در شرکت فکر می کند و با خودش می گوید عاشق نشو. هر دو درگیر احساس عشق شده اند و آن را کتمان می کنند.
عایشه به اتاق کرم می رود و از او با عصبانیت می‌پرسد که چرا من را بوسیدی. کرم می گوید اشتباه شد و ببخشید. عایشه می گوید اگر یک بار دیگر این اشتباه تکرار شود تو را نابود می کنم. محسن خیلی خوشحال وارد اتاق می شود و می‌گوید ترکیه منتظر بوسیدن شما بوده و آمار فروشمان خیلی بالا رفته است.
در خانه هولیا در حال بازخواست کردن صمد است و با تهدید اصرار دارد تا اسم کسی که برای صمد نامه نوشته بود را بفهمد. صمد با ترس می گوید که غنچه بوده است.
در خانه ی مادر عایشه، رضا در حال نگاه کردن به وسایل آرایشی که نظمیه می فروشد هست و از ادکلن استفاده می کند.نظمیه وارد می شود و رضا را در این حال می بیند و خیلی ذوق می کند از اینکه رضا به خودش اهمیت می دهد. او برای رضا باز هم ادکلن می زند و از رضا می خواهد برای او حرف های عاشقانه بزند. رضا می گوید به دکتر روانشناس می رود. نظمیه ناراحت و عصبی می شود و فکر می کند علت تیپ زدن رضا به خاطر همین بوده است.
اورکات در شرکت به حرف هیچکس گوش نمی‌دهد و همه را اذیت می‌کند و چای نمی دهد. او دوباره پیش عایشه می آید و می‌گوید یک کار مدیریتی و اتاق کار می خواهد. عایشه به او اهمیت نمی دهد و عصبانی است و با خودش می گوید من بخاطر راحت شدن از دست برادرانم ازدواج کردم اما در شرکت هم راحت نیستم.
او می خواهد به اتاق پیش کرم برود تا در مورد انتخاب استاد ریاضی صبحت کند اما مدت طولانی جیدا در اتاق است و با کرم بگو بخند می کنند. غنچه به عایشه تشر می زند که حواسش بیشتر به شوهرش باشد. عایشه وارد اتاق می شود و کرم عمدا جلوی او از جیدا تعریف می کند. عایشه به او می گوید که جیدا این همه ما را اذیت کرد اما تو با او خوب هستی و کرم جواب می دهد چون جیدا از من تعریف می کند و با من خوب است. عایشه لیست اساتید ریاضی را به کرم نشان می دهد و کرم شاکی می شود از اینکه چرا همه آنها مرد هستند و استادی که فکر می کند از بقیه پیرتر است انتخاب می‌کند.
عصر ولکان دوباره با کرم صحبت می کند و به او می گوید که حتما باید بابت بوسیدن عایشه از او معذرت خواهی کنی و او حق دارد که ناراحت باشد.
شب کرم با عایشه صحبت می کند و از او معذرت خواهی می کند و می گوید من درون مظلومی دارم که با آن قسمتم از ته دل معذرت خواهی می کنم. وقتی به خانه می روند کرم از حرفی که زده و صمیمی شدنش با عایشه پشیمان است. او دفترچه لیست کارهای عایشه را می بیند که در آخر آن مخفف نوشته است عاشق نشو. به عایشه گیر می دهد که این مخفف چیست و عایشه بحث را عوض می کند و آنها دوباره بحثشان می شود.
اورکات به خانه برمی‌گردد و در مسیر به همه دوستان خود می گوید که مدیر شده و اتاق دارد. در خانه هم همین حرف را می زند. وقتی رضا به دستشویی رفته است اورکات از نظمیه می شنود که رضا پیش روانشناس می رود. او ته دل نظمیه را خالی می کند و می‌گوید روانشناسان در اتاق خود مبل دارند و نظمیه فکر می کند رضا آنجا دراز می کشد و ممکن از روانشناس به او نزدیک بشود.
شب در خانه محسن نتیجه پیشرفتشان را به یلدا نشان می دهد و به رفعت رقیب خود زنگ زده و به او فخر می فروشد و او را مسخره می کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *