خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۸ + زیرنویس و دوبله

جیدا سراغ غنچه دوست عایشه می رود و از او در مورد رابطه عایشه و اتفاقات اخیر سوال می کند. غنچه می گوید دلیلی ندارد در مورد دوست صمیمی ام به کسی جواب پس بدهم. جیدا به او وعده ی پول زیاد و ترفیع مقام در شرکت را می دهد. اما غنچه باز هم قبول نمیکند‌.
محسن در خانه با مادر کرم بر سر عروسی بحث می کند. مادر کرم همچنان اصرار دارد که من این دختر را به عنوان عروس نمی خواهم. محسن می گوید هرچه زودتر باید این عروسی راه بیفتد. مادر کرم می گوید پس سه ماه وقت بده تا تدارک ببینیم. محسن می گوید هیچ تدارکی لازم نیست و تا دو روز دیگر در همین خانه عروسی می گیریم. مادر کرم می‌گوید عروسی باید در تالار باشد. آنها با هم بحث شدیدی می کنند و در آخر محسن پیروز می شود.
هولیا زن صمد سخت در تلاش است تا بتوانند بچه دار شود. او به صمد می گوید ما حتما باید زودتر بچه دار شویم تا من جایگاهم را از دست ندهم و تو لایق تمام این دارایی و ریاست شرکت هستی تا قبل از بچه دار شدن کرم ما باید نوه اول را بیاوریم. صمد بخاطر استرس دچار مشکل است و آنها فعلا بچه دار نشده اند. هولیا سعی دارد محیطی آرام برای او فراهم کند و به هدف خودش برسد.
جیدا به مادر کرم در مورد دیدن برک و غنچه حرف می زند و می گوید مطمئن هستم مسایلی هست که ما نمی‌دانیم و باید تا قبل از اینکه عروسی بر پا بشود از آنها سر در بیاوریم. جیدا به مادر کرم می گوید با وکیلم صحبت می کنم و قراردادی تنظیم می کنم که عایشه هیچ سودی از این ازدواج نبرد و به او چیزی نرسد. مادر کرم از این نقشه استقبال می کند.
جیدا قبل این پیش کرم رفته بود و به او گفته بود او اشتباه می کند و می داند که این ازدواج ساختگی است و در نهایت به زودی تمام می شود و گفت تا آن زمان صبر می کند چون او را دوست دارد.
محسن به رضا زنگ می زند و می گوید فردا به شرکت بیایند تا در مورد عروسی صحبت کنند.
فردا همه به شرکت می روند و قرار می شود فردا عروسی بگیرند.
مادر کرم قراردادی بلند بالا را برای کرم می آورد و می گوید باید قبل ازدواج عایشه این را امضا کند. کرم اول زیر بار نمی رود اما مادرش او را تهدید می کند.
صبری کامیونی را کرایه می کند و دو نفر را اجیر می کند و می گوید قرار است برویم دختری را بدزدیم و فراری دهیم. کارگران اول قبول نمی کنند اما صبری پول خوبی می دهد و می گوید آن دختر من را دوست دارد و این کار درستی است. آنها قبول می کنند.
برک به جیدا زنگ می زند. به او می گوید که حرفهایی برای گفتن دارد و با هم قرار می گذارند. برک به جیدا می گوید حقیقت این است که عایشه هیچوقت با کرم دوست نبوده و مطمئن هستم که هیچ شناختی از هم ندارند. ما مدتی با هم دوست بودیم و بخاطر اشتباه من جدا شدیم. جیدا از او مدرک میخواهد و برک چند تا از عکسهای خودش و عایشه را برای جیدا می فرستد.
کرم با خودش فکر میکند که چیز مهمی نیست و امضا را از عایشه می گیرم. برای همین با عایشه قرار میگذارد. عایشه وقتی قرارداد را می بیند عصبانی می شود و می گوید این را امضا نمی کنم. کرم می گوید تو که گفته بودی به خاطر پول ازدواج نمی کنی. عایشه می گوید این قرارداد فقط در مورد پول نیست و در آن خانواده من تحقیر شده اند. تو حتی قرارداد را نخوانده ای. کرم تصمیم می گیرد امضای عایشه را جعل کند و آن را به مادرش نشان می‌دهد. مادرش از اینکه عایشه قرارداد را خوانده و امضا کرده خیلی متعجب می شود.
غنچه دم خانه عایشه می رود و می‌خواهد او را ببیند. عایشه با بی میلی با او همکلام می شود. غنچه در مورد جیدا به او توضیح میدهد و می گوید من به او چیزی نگفتم اما می دانم که بین او و کرم چیزی نبوده و پای عشق در این ازدواج وسط نیست. غنچه از عایشه میخواهد با او دوست باشد تا از این ازدواج او هم منفعتی ببرد. وگرنه ممکن است از او کاری سر بزند. عایشه عصبانی میشود و قبول نمی کند و او را بیرون می کند و می گوید من به کسی باج نمی‌دهم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *