خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۸۷ + زیرنویس و دوبله

kzc0kjYD0UI
کرم در اتاق میخواهد با عایشه حرف بزند. عایشه حاضر به گوش دادن حرفهای او نیست. کرم میگوید که درست است ماجرای پدرش را از او پنهان کرده، اما همچنان او را دوست دارد، و توضیح میدهد که همه چیز سو تفاهم است و آقا محسن به پدر عایشه بدی نکرده و آنها اشتباه می‌کنند.عایشه بالاخره او را باور کرده و با کرم آشتی میکند. بعد از رفتن رضا از خانه، عایشه و کرم از اتاق بیرون آمده و کرم و ولکان می روند. عایشه و کرم حالا باید در مرحله بعد خانواده هایشان را راضی کنند.
در قهوه خانه، آتیلا به خواسته ارکوت پیش او می آید. ارکوت که فعلا نمی‌تواند بخاطر مشکل خانوادگی به شرکت برود، پاکت هدیه ای به آتیلا داده و از او میخواهد که آن را به فیضا بدهد. آتیلا با اکراه قبول میکند.
شب، کرم به خانه رفته و آقا محسن را مشغول بازی با ماشین های اسباب بازی کودکی خودش میبیند. کرم میخواهد در مورد کنعان با او صحبت کند و بداند که چه کسی در حق کنعان بدی کرده بود. محسن نمیخواهد راجع به این قضیه صحبت کند و با ناراحتی از عایشه که حتی حاضر به شنیدن حرفهای او نشده بود، گلایه میکند. عایشه با کرم تماس گرفته و از او میخواهد که مادرش را بیرون بیاورد تا با مادر او رو در رو شده و مشکلاتشان را حل کنند، تا بتوانند به کمک آنها رابطه خانواده ها را درست کنند.
ولکان با حلقه ازدواج به سمت خانه غنچه می رود. او حلقه را بیرون آورده و در کوچه به آن نگاه میکند،و نسبت به کاری که میخواهد بکند دو دل است. یک دزد آمده و حلقه را از دست ولکان می قاپد و ولکان نیز از ترس فرار میکند.
ملاحت خانم و یلدا خانم در کوچه ای با یکدیگر ملاقات کرده و سعی می‌کنند با همدیگر آشتی کنند. عایشه و کرم از دور به آنها نگاه کرده و منتظر واکنش آنها هستند. کمی بعد، ملاحت و یلدا خانم یکدیگر را بغل کرده و کرم و عایشه از دیدن این صحنه خوشحال می شوند. آنها حالا فقط باید رضا را راضی کنند و این کار خیلی سختی است.
غنچه وقتی میبیند ولکان به خانه اش نیامده، خودش به خانه ولکان می رود. او که دیگر طاقتش تمام شده، حلقه ندادن ولکان را به روی او می آورد. ولکان غیر مستقیم به او میگوید که حس میکند آمادگی ازدواج ندارد. و همینطور حلقه را نیز از او دزدیده اند. غنچه از ترسو بودن و بی عرضگی ولکان کلافه شده و با قهر از خانه او می رود ‌.
صبح کرم و عایشه بیرون رفته اند و در مورد نحوه صحبت کرم با رضا دنبال راه چاره ای هستند. صبری با لباس اسکاتلندی پیش آنها آمده و بی مقدمه حلقه ازدواجی مقابل عایشه میگیرد و به او پیشنهاد ازدواج میدهد. او با وجود دیدن کرم، میگوید که خبر دارد آنها از همدیگر جدا شده اند. کرم عصبانی شده و صبری را کتک می زند‌. او بخاطر این کار به بازداشتگاه می رود. عایشه به دیدن کرم می آید. کرم به این نتیجه می‌رسد که بازداشتگاه بهترین مکان برای صحبت با رضا است. عایشه نیز تایید کرده و به شرکت می رود و از ولکان میخواهد که با دعوا کردن با رضا، باعث بازداشت شدن او بشود تا در سلول بغلی کرم بازداشت شود‌. ولکان به زور و اصرار عایشه و غنچه، قبول میکند. او دم قهوه خانه رفته و رضا را تحریک به دعوا میکند.و بعد از کتک کاری با رضا هر دو بازداشت می شنود. رضا در بازداشتگاه با دیدن کرم عصبانی شده و از پشت میله ها میخواهد او را کتک بزند. کرم سعی در آرام کردن رضا دارد. او سپس با رضا حرف زده و میگوید که محسن در مورد پدر او، کنعان، بی گناه است، و حتی در صورت گناهکار بودنش، این قضیه به کرم و عایشه و عشق بینشان ارتباطی ندارد. رضا فکر کرده و بالاخره راضی و آرام می شود.
در شرکت، فیضا با دیدن کادوی روی میزش به شدت خوش حال شده و وقتی میفهمد آتیلا آن را روی میز گذاشته او را بغل کرده و تشکر میکند. آتیلا وقتی واکنش او را میبیند، به فیضا نمی‌گوید که کادو از طرف ارکوت بوده است.
صبح روز بعد، کرم و رضا آزاد می شوند. اما ولکان گویا بخاطر تشابه اسمی، تا زمان مشخص نشدن قضیه، به بیست سال زندان محکوم است. ولکان با شنیدن این خبر در بازداشتگاه بیهوش می شود.
دم در کلانتری، رضا به کرم و عایشه میگوید که کرم را می‌بخشد و به عشق آنها کاری ندارد، اما کرم را به شرطی به عنوان داماد قبول دارد که او تا از شرکت و خانواده اش بگذرد. او بعد از گفتن شرطش از پیش آنها می رود‌. عایشه از کرم میخواهد که فعلا حرف رضا را قبول کند تا کم کم او را راضی کنند، اما کرم که از شرط رضا جا خورده است، ناراحت شده و از اینکه خودش باید بخاطر عشقشان مدام فداکاری کند، اما از نظرش عایشه کاری نمی‌کند، با او دعوایش می شود‌‌. همان لحظه وکیل طلاق آنها مقابل کلانتری آمده و با دیدن آنها نظر نهایی شان برای دادگاه را می پرسد.کرم و عایشه که هر دو عصبی هستند، با خشم میگویند که طلاق میگیرند .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *