خلاصه داستان سریال ترکی عطر عشق قسمت ۱۱۳ + زیرنویس و دوبله

جان با دیدن صنم به او می گوید: “تو هر کاری را شروع کنی آن کار خوب از آب درمی آید.” و او را در آغوش می گیرد. و ادامه می دهد: “خیلی تغییر کرده ای. دیگر از آن رفتار بچگانه خبری نیست و انگار بلدی چه کار کنی و قوی تر و بهتر شده ای.” ناگهان هیما وارد اتاق کار می شود و با لحن سرزنش آمیزی می گوید: “انگار فراموش کرده اید که اینجا شرکت است و شما سر کار هستید.” صنم با شرمندگی سریع از اتاق خارج می شود. بالاخره جان و مک کینان به توافق می رسند و شرکت ایده فوق العاده پروژه جدیدی از ردموند می گیرد. همه جمع می شوند و به جان تبریک می گیرند. هیما هم به درم تبریک می گوید و از زحمت های او تشکر می کند ولی به صنم نگاه هم نمی کند و صنم ناراحت می شود. لیلا صنم را به گوشه ای می برد و او را دلداری می دهد و می گوید: “از بی توجهی هیما خانم ناراحت نشو. تو موفق شدی نیازی به تبریک گفتن نداری.” صنم می گوید: “امروز جان و من را بغل هم دید و من خجالت کشیدم” و ادامه می دهد: “این جریان قراردادم با فابیو بدجور ذهن من را مشغول کرده. جرات نمی کنم به جان توضیح بدهم.”
در محله از اداره مالیات مامور می آید و محبوبه را مجبور می کند بساط محصولات ارگانیک خود را جمع کند. نهاد با خشم به او می گوید: “فکر کردی خرید و فروش الکی است که بساط می کنی؟” نهاد از اینکه محبوبه با فروش محصولاتش کار و بار او را کساد کرده شاکی است. آنها دوباره با هم درگیر می شوند. مظفر به صنم زنگ می زند و از او می خواهد جلوی دعوای نهاد و محبوبه را بگیرد. لیلا و صنم از شرکت زودتر از همیشه خارج می شوند به مغازه می روند. محبوبه به دخترهایش می گوید: “این مرد تحمل کار کردن من بیرون از خانه را ندارد. اجازه نمی دهد کاری انجام دهم. نهاد به او اعتراض می کند و می گوید که لباس تمیز برای پوشیدن ندارد. محبوبه با یک بنگاهی تماس می گیرد و از او می خواهد مغازه ای برای اجاره پیدا کند. مینا خانم مدیر برنامه فابیو با جان تماس می گیرد و قرار می گذارد تا با هم صحبت کنند. او به جان می گوید به تازگی متوجه شده که فابیو کارهای غیرقانونی انجام می دهد. برای همین جدا شده اند. او ادامه می دهد: “مدارک کارهای غیرقانونی و فرار مالیاتی او را در اختیار پلیس گذاشته و به زودی دستگیر خواهد شد. مینا به جان قول می دهد مدارکی در رابطه با همکاری آیلین با فابیو را هم فاش کند. جان خوشحال می شود و از همکاری او تشکر می کند. در آخر مینا به او در مورد قرارداد صنم و فابیو هم اطلاعاتی می دهد و قرارداد را به دست جان می دهد. جان با ناباوری به قرارداد چشم می دوزد و یادش می آید که صنم همیشه می خواست چیزی بگوید ولی جرات نمی کرد. جان به خودش می گوید: “همیشه جلوی چشمم بوده ولی من ندیدم.” او به شرکت فابیو می رود و به او می گوید: “اجازه نمی دهم عطر صنم را وارد بازار کنی. مدیر برنامه ات از تو شکایت کرده و به زودی دستگیر می شوی.” در همین حال پلیس وارد شرکت فابیو می شود و او را با خود می برد. از آن طرف هم آیلین هنگام فرار دستگیر می شود. امره وقتی از طرق وکیل شرکت خبردار می شود که آیلین و فبیو دستگیر شده اند نگران عکس العمل جان می شود. جان به خانه می آید و با خشم به امره می گوید: “می دانستی من چقدر به عطر صنم حساسیت دارم و آن وقت قرارداد او با فابیو را از من پنهان کردی.” و با حال خراب به کلبه کوهستانی می رود. امره به صنم این خبر بد را می دهد و صنم با گریه به او می گوید: “ای کاش به حرف شما گوش نمی دادم و اینهمه پنهان کاری نمی کردم.” او با عجله به کلبه کوهستانی می رود و آنجا جان را می بیند که با پلین مشغول صحبت است.
هیما دوباره کارش را خوب انجام داده و وقتی متوجه تیرگی روابط جان و صنم شده پلین را سراغ جان فرستاده تا صنم هرچه بیشتر از چشم او بیفتد.
GUN AY

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *