خلاصه داستان سریال ترکی عطر عشق قسمت ۱۲ + زیرنویس و دوبله

موشی که آیهان در شرکت رها کرده باعث ترس دخترها شده و آن ها حسابی جیغ و داد راه انداخته اند. همه دنبال موش می گردند. بازدید کننده ها با دیدن این وضعیت و وجود موش در شرکت آنجا را ترک می کنند چون می ترسند موش باعث بیماری شود. بالاخره آقای جان موش خرما را می گیرد و می گوید: «این موش نیست. به این می گویند همستر. »و ماجرا تمام میشود.

صنم که از دست همه عصبانی است کنار خیابان منتظر اتوبوس ایستاده. جان او را صدا می زند که سوار ماشین شود. صنم با بی میلی و اکراه سوار میشود و در جواب احوال پرسی جان می گوید :«در مورد کار حرف بزنید لطفا. » موقع پیاده شدن از ماشین به احسان که جلوی مغازه قبلی شان نشسته تشر می زند: «ای بی حیا! مغازه ما را با حقه بازی صاحب شدی. » جان با دیدن این صحنه به وکیلش زنگ می زند و از او می خواهد تحقیق کند که جریان این مغازه چیست.

نهاد، پدر صنم به خاطر از دست دادن مغازه اش ناراحت و پریشان است و سعی می کند هرطور شده خودش را سرگرم کند تا کمتر غصه بخورد. یک روز گل کاری می کند و روز دیگر به مغازه قصابی عثمان می رود و کار می کند. اگرچه بلد نیست و انگشتش زیر ساتور زخم می شود.

صنم و لیلا که حسابی از دست احسان عصبانی هستند شیشه مغازه را تخم مرغ باران می کنند.

در شرکت، متین سراغ صنم می رود و از مشکلات کمپین زنان با صنم حرف می زند. و از او می خواهد با عنوان مدلینگ با آن کمپین همکاری کند و صنم قبول می کند.

همه در شرکت جمع شده اند و در مورد پروژه جدید صحبت می کنند. جان با دیدن صنم به درم می گوید: «اتاق استراحت را به بازیدد کننده ها نشان ندادی چون آن اتاق را صنم درست کرده بود. این کار تو باعث ضربه خوردن شرکت می شود. اینجا باید به همه اجازه داده شود استعداد و خلاقیتشان را نشان بدهند. » صنم از جان به خاطر این حمایت تشکر می کند. جان می گوید: «به خاطر تو نبود. هرکس دیگری هم جای تو بود من از او حمایت می کردم. »

گلی به همه خبر می دهد که بازرسی شرکت مورد تایید واقع شده. فقط امتیاز ما از شرکت آیلین کمتر است.

از آن طرف آیلین به خاطر امتیاز بالای شرکتش و امتیاز پایین آژانس عزیزخان خوشحال است. و برای مهمانی ای که امشب قرار است برود به جواهرفروشی می رود. جواهرفروش به او می گوید که امره برایش انگشتر نامزدی گرفته  و آیلین که سورپرایز شده عکس انگشتر را در گوشی اش سیو می کند.

امره از صنم به خاطر موش انداختن در شرکت تشکر می کند.

از آن طرف گلی انگشتر را در دستان صنم می بیند و به همه اعلام می کند که صنم نامزد کرده. لیلا او را به گوشه ای می کشد و از او توضیح می خواهد. صنم از او می خواهد که این جریان را مثل رازی پیش خود نگه دارد ولیلا هم با عصبانیت می گوید: «بیشتر از این آبروریزی نکند. »

متین، وکیل جان صنم را با خود به محل عکس برداری می برد تا از او به عنوان مدل برای کمک کمپین زنان استفاده شود. ولی صنم را جلوی ساختمان تنها می گذارد و می رود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *