خلاصه داستان سریال ترکی قهرمان قسمت 3

همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی قهرمان قسمت 3 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

سریال قهرمان قسمت 3

فیرات با عصبانیت دست گونش را می گیرد و می رود.

ظفر به دنبال او می افتد و می گوید: «اینجا نشد یه جا دیگه! میدونی چیه اصلا میریم باشگاه بابام. »

نسلیهان هم به رو به آن دو می گوید که استعفا داده چون جایی که قفقاز را قبول نکنند او هم نمی ماند!

فیرات با تعجب به او نگاه می کند و بعد هم همگی به سمت باشگاه مربی یامان می روند.

نسلیهان و ظفر رو به پدرشان می گویند که برایش سورپرایز دارند و بعد هم فیرات صدا می کنند.

یامان با دیدن فیرات لبخند کمرنگی می زند و با تعجب به او خیره می شود. ظفر رو به بقیه بوکسورها می گوید: «همتون گوش به زنگ باشین که قفقاز برگشته! »

فیرات به سمت یامان می رود تا دست او را ببوسد اما یامان دستش را عقب می کشد و با عصانیت می گوید: «به من نگو مربی! اون وقتی که باید به حرفم گوش ندادی! » فیرات هم دست گونش را می گیرد و می گوید که به خانه سرهات می رود.

فیرات همراه گونش سوار مترو می شود و ساعت ها انجا می نشیند تا اینکه گونش می گوید که گرسنه است.

فیرات فکری به سرش می زند و به آشپزخانه ای که برای نیازمندان است می رود.

او به گونش می گوید که آنجا رستوران خیلی معروفی است! بعد هم موقعی که می خواهد برای پسرش غذا بگیرد، گونش همانجا بیهوش می شود.

دکتری که آنجا به نیازمندان کمک می کند همان سونا برادر نجدت سوفی است!

او گونش را به بیمارستان می فرستد و هزینه ی آن را هم پرداخت می کند.

کرم به دیدن تانسل می رود و می گوید که می خواهد با بوراز که قهرمان قوی ای است مبارزه کند.

بوراز خنده اش می گیرد و تانسل هم مانع او می شود. کرم که همه زندگی اش شده بوکس و تمرین بوراز را به مبارزه طلب می کند. تانسل به او می گوید: «داری با زندگیت چیکار میکنی کرم؟ »

کرم می گوید: «میخوام مثل بابام کاری که ناتموم مونده رو تموم کنم! میخوام قهرمان بشم. » تانسل می گوید: «تو زندگیم بوکسوری مثل بابات رو ندیدم. وقتی میرفت رینگ به اشک چشم رقیب هم نگاه نمی کرد… بابات مثل یه قهرمان زندگی کرد و اونجوری هم از دنیا رفت.. »

تانسل به یاد می آورد که شب مبارزه نجدت قبول نمیکرده مبارزه کند چون حریفش قدر بوده. تانسل با عصبانیت به او گفته بوده که مجبور است مبارزه کند چون به پول نیاز دارند و حتی اگر مبارزه نکند هم همه چیز نجدت را از او خواهد گرفت!

یامان رو به نسلی و ظفر در مورد فیرات می پرسد. انها می گویند که برای مداوای پسرش به استانبول آمده. یامان ناراحت می شود و صبح ظفر را بیدار می کند تا فیرات را به باشگاه بیاورد.

فیرات به باشگاه می رود و یامان به او می گوید: «من حرفمو رک میزنم… بزرگترین ناامیدی من تو زندگیم تویی! من یه چیزی میدونستم که اون شب بهت گفتم اون مسابقه رو نده! الان تو قهرمان شدی اما قهرمانیت به خون آلوده شده! تو منم نابود کردی… »

فیرات می گوید: « من مجبور بودم. برای درمان بیماری ایلول و زایمانش به پول احتیاج داشتم… اون شب فقط رقیبم نمرد.

قفقاز هم مرد. من الان فقط پدری ام که میخواد پسرشو زنده نگه داره… » یامان می گوید: «الان تو نه خاطری داری و نه خاطره ای اما اون بچه امانت ایلوله… بچه خونه ما میمونه و تو هم تو باشگاه… چیز دیگه ای ازم انتظار نداشته باش. » و بلند می شود و می رود.

فیرات به گونش می گوید که قرار است در خانه ظفر و نسلی بماند. گونش قبول نمی کند و می گوید که دوست دارد با پدرش باشد. یامان این را می شنود و به ظفر می گوید که هرطور که گونش دوست دارد…

سونا برای درمان بیماری گونش، با دکتر بخش صحبت می کند و هردو می پذیرند که هزینه ی درمان گونش را بدهند. از بیمارستان با فیرات تماس می گیرند و این خبر را به او می دهند. فیرات با خوشحالی همراه گونش و ظفر به بیمارستان می رود.

همان موقع سونا پرونده ی گونش را بررسی می کند و متوجه می شود که پدر او همان فیرات بلوکتاشی است که نجدت را کشته…. فیرات با خوشحالی وارد اتاق می شود و سونا با خشم به او خیره می شود و می گوید: «تو زندگی مارو نابود کردی… تو بودی که داداشمو کشتی.. »

گونش با ترس به پدرش خیره می شود و ظفر و فیرات با تعجب به عکس نجدت در کنار سونا خیره می شوند…. همان موقع کرم هم برای کاری همراه تانسل به بیمارستان می آید…

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال قهرمان  قسمت 3 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال قهرمان قسمت 4 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *